گزارش/

زندگي پسر نوجواني در روستاي شركان، كه خود نان مي پزد/وقتی یک نوجوان هم می تواند «مرد زندگی» باشد

سرویس: فرهنگ و هنرکد خبر: 296821|20:22 - 1396/08/21
نسخه چاپی
زندگي پسر نوجواني در روستاي شركان، كه خود نان مي پزد/وقتی یک نوجوان هم می تواند «مرد زندگی» باشد
نوجوان 13 ساله ای را در روستای شرکان می بینیم که خود به تنهایی در برابر مشکلات زندگی مردانه ایستاده است و زندگی خود را در بی مادری و در کنار پدر پیر خود در خانه روستایی در باغ خود به سختی می گذراند.

به گزارشهزار ماسوله، زندگی روستایی یک زندگی کاملا ساده است با آدمهای بی آلایش و صاف و اینجا خبری از تجمل گرایی و ریا نیست اینجا نمونه ای از خانه های روستایی است که گاها در فصل تابستان در چادر و یا در خانه های کوچک در باغ خود زندگی می کنند.

 

مردمان این روستاها ، مردمان پر تلاشی هستند که نقش مهمی در چرخه اقتصادی جامعه  دارند چراکه آنها با سخت کوشی و تلاش خود برای تامین نیازهای جامعه در بخش فرآوده های دامی و کشاورزی و باغداری همواره می کوشند.

 

فرزندان بی سرپرست که امورات زندگی بر دوش خود آنان می باشد، بدون شک زندگی سخت تری نسبت به بقیه دارند آنها باید مردانه بایستند و مشکلات زندگی و بی مهری و محبتی والدين ، نتواند کمر آنان را خم کند.

 

فقر که باشد زندگی کمی سخت می شود اگر این فقر به همراه بی کسی و بی مهری مادری باشد نیز تحملش سخت تر می شود در این صورت است وقتی مادر نداشته باشی مهر و محبت خودش را بر تو ارزانی بدارد، زندگی نيز دردناک می شود.

 

نوجوان 13 ساله ای را در روستای شرکان می بینیم که خود به تنهایی در برابر مشکلات زندگی مردانه ایستاده است و زندگی خود را در بی مادری و در کنار پدر پیر خود در خانه روستایی در باغ خود به سختی می گذراند.

 

جایی که در تمام فصول سال ، خبری از اجاق گاز نیست و با یک آتش زدن چند هیزم برای پخت و پز و استحمام و نبود سيستم آبرسانی در خانه، زندگی میکندحتی با استفاده از همین هیزم ها برای پخت نان محلی اقدام می کند.

جایی است که برای تهیه آب با مشکل مواجه هستند چون در مکانی مستقر هستند کهآب شرب را با دبه های بزرگ و کوچک به سمت خانه خود می آورند.

 

محمد رستم پور نوجوان 13 ساله ای در روستای شرکان این روزها امورات زندگی خود و پدر سالخورده اش را خود انجام می دهد،نان می پزد، شیر گاوها را می دوشد، به باغداری می رسد و در کنار این موارد در حال ادامه دادن تحصیل خود است.

 

درد و دل های زیادی داشت حرف هایی که قابل تامل بود حرف هایی که شاید حرف های خیلی از فرزندان این منطقه باشد که سختی زندگی بر آنان چیره شده باشد.

 

وی که در کنار پدر 82 ساله خود و برادر ناتني یک سال کوچکتر و با نامادری خود زندگی می کند در گفتگویی با خبرنگار ما اظهار می کرد: من محمد رستم پور فرزند مولود رستم پور متولد 1382 هستم و اکنون مشغول ادامه تحصیل در مقطع متوسطه اول و سال سوم راهنمایی در مدرسه روستای شرکان هستم.

 

محمد رستم پور افزود: اکنون هم در کنار پدرم مولود رستم پور، نامادریم پروین رضایی و برادر 6 ماه کوچکتر از خودم بهرام رستم پور در خانه روستایی در باغ خود زندگی می کنيم.

 

وی گفت: در سال 1382 که متولد شدم بدلیل پاره ای از مشکلات والدینم از هم جدا شدند که پدرم اقدام به ازدواج مجدد کرده است که همین برادر کوچکترم نتیجه اين ازدواج بود.

 

وی ادامه داد: بخاطر آنکه نامادریم بدلیل ضعف حسی حرکتی توانایی انجام کارها را نداشت،مجبور شدم از همان کلاس اول ابتدایی پخت نان را یاد بگيرم و از ان موقع ، نان خانه را می پختم شیر گاوها را می دوشيدم ، به تولید مواد لبنی اقدام می کنم به امورات باغ هم می رسیدم و در کنار این کارها ادامه تحصیل هم می دهم.

 

محمد در حالی که دانه های انار را براي تولید رب انار جدا می کرد می گفت: آبیاری روزانه و رسیدگی به درختان برای جلوگیری از خشک شدن آنها را انجام می دهم و علاوه بر آن در این فصل از سال که عمده درختان باغ، انار می باشند کار و فعالیت ما دو چندان می شود.

 

وی می گفت: اکنون که کار ما در چیدن انارها و تولید رب انار زیاد است وقتی برای پخت نان ندارم و از امسال نان را یا از روستا یا از پاوه خرید کرده ایم.

 

این نوجوان فعال با اشاره به فعالیت روزمره خود ادامه می داد: هر روز ساعت 5 صبح بیدار می شوم و تا ساعت 7 درختان را آبیاری می کنم و سپس مسافت 35 دقیقه ای تا مدرسه را بدلیل آنکه خانه ما در پایین روستا و در باغات قرار دارد طی می کنم ، پس از آن از مدرسه که بازگشتم به امورات خانه و باغ می پردازم و الان هم که فصل برداشت انار است هر روز تا نزدیکای ساعت 23 انارهای ترش را برای رب انار جدا و آماده کرده و از ساعت 23 تا 24 هم به درس خواندن مشغول می شوم و معدل درس خواندنم هم 19/65 صدم است.

 

محمد گفت: گاها میوه های رسیده باغ همچون انار، پرتقال، خرمالو، انجیر و انگور را هم پس از برداشت در داخل روستا به فروش می رسانم که منبع درآمدی برای زندگیمان خواهد بود اما در اکثر اوقات برخی از میوه ها را در بین اقوام و آشنایان توزیع کرده ایم.

 

وی افزود: در داخل روستا یک باب خانه قدیمی داریم که بدلیل فرسودگی امکان سکونت در آن نیست، و اکنون هم که تنها باید در فصل تابستان در خانه داخل باغ زندگی کنیم مجبور هستيم در طول سال در این مکان زندگی کنیم و هر روز باید مسافت طولانی تا مدرسه را پیاده طی کنم.

 

محمد که پدرش وی را با نام حیدر برادر بزرگتر از خود که در قید حیات نمی باشد صدا می زند می گفت: خانه باغمان هم تا سال گذشته امتیاز برق را نداشت با همت فرماندار شهرستان اکنون با تهیه 1200 متر کابل برق، روشنایی را در خانه داریم و بسیاری از اموراتمان را که در طول روز انجام داده نمی شدند در شب انجام می دهیم.

 

این نوجوان روستایی می گفت: علاوه بر این موارد ما چند راس دام داشتیم که تولید فراورده های لبنی از آن را همچون دوغ، ماست، شیر و کره را در بین اقوام توزیع کرده ایم ولي در سال گذشته مجبور شدیم برای بهسازی این خانه باغ و امتیاز برق، دام ها را به فروش برسانیم.

 

وي از شغل آينده خود حرف مي زند و مي گويد: دوست دارم كه در آينده دكتر شوم و بتوانم هموطنانم را از بيماري معالجه كنم.

 

در آن طرف تر پدر پیر این نوجوان که نمی تواند در تولید رب انار به فرزندانش کمک و فقط نگاه میکند در چهره اش مشخص می شود که سختی زندگی  او را پیر کرده است روزهای سخت زندگی به سراغ او و خانواده اش آمده است. آنان تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفته اند .

او روزهای سختی را گذرانده است. بلکه بتواند تنها سرمایه زندگی خود برای آینده فرزندانش را زنده نگاه دارد، باید کاری می کرد تا از شرایطی که دارد خود و فرزندانش را برهاند. روزهای سخت زندگی را گذرانده است و امروز با او به عنوان مرد سخت کوش گفتگو می کنیم.

 

وی می گفت: منبع درآمدی از کمیته امداد امام خمینی همراه با یارانه دریافت می کنم، اما امکانات خاصی در خانه نداریم ، آبشرب را چون سیستم آبرسانی در خانه باغ، نصب نشده است به سختی تهیه می کنیم و باید آب را که از منبع چشمه تا خانه باغ، از طریق شلنگ 350 متری انتقال دهیم ، در ترازی پایین تر از خانه قرار دارد و در نهایت آن را با دبه های بزرگ و کوچک به بالا انتقال دهیم، حمام و سرویس های بهداشتی هم در پایین تر از خانه قرار دارند که در فصل سرد سال برای ما مشکل ایجاد خواهد کرد، با این حال که آب برای استحمام را با هیزم و داخل یک بشکه گرم میکنیم ، اما امکان نصب آبگرمکن جدید را که از کمیته امداد تحویل گرفته ام بدلیل سختی دریافت نفت سوخت و حمل آن به خانه باغ، نمی باشد.

 

وی ادامه داد: از مسئولین خواستار آن هستیم که خانه روستایی ما که اکنون به جهت فرسودگی خراب و ویران شده است بهسازی کنند و جوی آب باغات را هم که خراب شده اند و من و فرزندانم که توانایی اصلاح آنها را نداریم، برای ما بهسازی کنند.هرچند ما قبلا درخواستهای خود را به مسئولین رسانده ام اما جوابی نگرفته ایم.

 

اينها شايد يكي از نمونه هاي مثالي مردان و نوجوانان اين منطقه است و البته شهرستان پاوه، با مردماني سخت كوش كه فرزندان بزرگي را در طول تاريخ از اين ديار معرفي كرده است.

محمد سختی های فراوانی را مي كشد اما در كنار سختي هاي روزگار که رنج طاقت سوز را متحمل مي شود ان شاالله پله های ترقی را طی و به موفقیت برسد.

 

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد