به گزارشهزار ماسوله، این روزها گویا خبر بد شنیدن در مورد دختر بچه ها و داغدار شدن خانواده ها ، جیره ی هفتگی و مقرری روزانه ی ما شده!!!!!
یکی در کمین پول هنگفت و یا حتی اندک پدری ........
یکی اسیر وسوسه ی چهار تکه طلای آویزان به دست و گوشی......
دیگری در توهم ماشینی آنچنانی.......
و در کنار همه ی اینها وسوسه یزیر پا گذاشتن تمام انسانیتبخاطر در اختیار داشتن تن دختر بچه ای ظریف و معصوم!!!!!
و نهایتا جسدهای خشک و بی جان پنهان شده در گوشه و کنار شهرهایی که ما در آنها به راحتی نفس می کشیم و سر بر بالین می گذاریم!!!
جسدهایی آرمیده و رها شده از دنیای متعفن انسانهایی که گویا با واژه ی فرزند و پدر و مادر هیچگاه آشنایی نداشته و آن را ندیده و نشنیده اند چه رسد به آن که لمس کرده باشند......
افسوس بر این همه وقاحت......
شرم بر این انسان وحشی خو.......
وای از این هوای مسموم .......
نه اینکه می شود دنیا خالی از این حوادث باشد نه .....
چرا که پیش از این هم، شبیه این موارد زیاد اتفاق افتاده و ما صرفا به خاطر فراموشی و گذر زمان است که گمان می کنیم حادثه ی جدید وحشتناکتر است.....
اما اگر نگاهی به اطراف خود بیندازیم شاید بعضی دلایل اتفاقات دنیای خود را بهتر متوجه شویم.
عامل و محرک حجم وسیعی از حوادثمشابه طمع مالی و به دست آوردن پولهای هنگفت و رسیدن به آرزوهای مادیاست که متاسفانه بسیاری در جامعه دست به دست هم داده اند که تنها آرزوی خوشایند و مقبول همه شود چه رسد به کسانی که از همان ابتدا شرایط زندگی خانوادگی و بسترهایی که در آن رشد کرده اند زمینه ی انحراف و بی قید بودن را در این خصوص برایشان فراهم کرده است.
گاهی کمی دقت در نگاه به آنچه در دنیای ما می گذرد به راحتیبیماری جامعهرا برایمان آشکار می کند و تشخیصش را راحت.
جامعه ی ما آنچنانبیمار پول و یا بیمار بی پولی و در برخی موارد بیمار عدم قناعت( که حاصل رخت بربستن اخلاقیات و ارزشها دینی و اخلاقی است) ، شده که به دست آوردن پول آن هم نه در ازای کار و تلاش بلکه در ازای یک اتفاق که گاه منجر به مرگ دیگری و داغدار شدن عده ی کثیری هم می شود، بر هر چیزی برایش اولویت دارد!!!!
قطعا ریشه یابی حوادثی همچون حوادث روزهای گذشته را باید بسیار تخصصی و دقیق مد نظر قرار داد،
اما شاید بی مورد نباشد در همین راستا به یکی از بیمارهای کنونی جامعه که همه ی ما به نحوی در جربان آن هستیم، اشاره کنیم که قطعا می تواند یکی از دلایل حوادث وحشتناک ربایش و نهایتا مرگ بچه ها و به ویژه دختر بچه ها باشد.
هرکدام از ما در طول شبانه روز حجم وسیعی از پیامهای گوناگون وسوسه برانگیز دیداری و شنیداری و حضوری و غیر حضوری و.........را با انواع و اقسام شگردها دریافت می کنیم که همه ی آنها جز تبلیغ به دست آوردن پول، هیچ پیام دیگری ندارد......
تبلیغ شرکت در انواع برنامه ها و مسابقات بی فایده و بی ثمر ......
پذیرش ریسک مشارکت در برخی پروژه ها و معاملات و رسیدن به رویاها.....
خرید انواع و اقسام وسایل و خوراکی هاو........ که گاه هیچ نیازی هم به آنها نیست و خرید آنها نتیجه ای جز هدر دادن اندک مال و سرمایه ی موجود را ندارد.....
انواع و اقسام برنامه های تلویزیونی که هیچ پیام مفید و به درد بخوری جز تبلیغ حریص شدن برای یک شبه به دست آوردن پول های آن چنانی ندارد.....
شاید در نگاه اول این موارد سرگرمی و مسابقه و برنامه ی فرهنگی به حساب آید ( و البته برای بعضی افراد دارای نفع مالی هم باشد!!!) و ظاهرا ربطی به موضوع مورد بحث ما نداشته باشد اما حاصل آن در دراز مدت چیزی جز ایجاد دغدغه های کاذب و بها دادن بیش از حد به مادیات باد آورده چه می تواند باشد؟؟؟
چند درصد از این برنامه ها در راستای ایجاد کار و فعالیت و ترویج پشتکار و پایبندی به اخلاق انسانی همزمان با کسب پول و درآمد می باشد؟؟؟
چرا صاحبان برنامه ها و تبلیغات های پر مخاطب فراموش کرده اند که گاه تنها یک تبلیغ نادرست می تواند جهت زندگی یک انسان را به سمت و سوی دزدی و آدم ربایی و نهایتا قساوت و سنگدلی و گرفتن جان انسانها سوق دهد؟؟؟
نه این که تنها این مورد، عامل حوادث این چنینی باشد اما در شرایطی که می توان مانع حوادث ناگوار شد چرا باید زمینه را برای آن فراهم کرد؟؟؟
بهرحال سخن بسیار است اما قطعا ترویج و تبلیغ بیش از حد تعلق به مادیات و به دست آوردن پول بدون کار و تلاش با توجه به شرایط بد اقتصادی و نیز سقوط اخلاقیات (به دلایل فراوان که در این مقال نمی گنجد) می تواند در بروز حوادث ناگوار موثر باشد.
امیدوارم که دیگر شاهد حوادث تلخ مرگ دردناک کودکان مظلوم و بی گناه نباشیم.
و نیز امیدوارم که دیگر شاهد حضور بزرگسالان سنگدل و بی رحم و تهی از انسانیت و اخلاق در جامعه ی خود نباشیم.
"پرشنگ احمدی"
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد