به گزارش هزارماسوله ، بسم الله الرحمن الرحیم
ویژگیهایجامعهانقلابیازنگاهقرآنکریم
سمیراحیاتی[1]
چکیده:
پدیدۀ انقلاب به عنوان یکی از مهم ترین و سرنوشت سازترین پدیده های اجتماعی- سیاسی، از دیرباز مورد توجه دانشمندان و پژوهشگران قرار گرفته و در باره چرایی و چگونگی وقوع آن و همینطور عوامل پایایی و ماندگاری آن دیدگاههای گوناگونی ارائه نموده اند.آنچهکه این نوشتار مورد اشاره قرار گرفته است، موارد و مؤلفه های است که با توجه به آیات قرآن کریم و آموزه های انقلابی و انسان ساز این کتاب عظیم، به عنوان«ویژگیهایجامعهانقلابی»ازنگاهاین کتاب آسمانی مورد توجه قرار گرفته وبارها برتحقق این آموزها در اجتماع تأکید شده است. این ویژگیها با توجه به آیات قرآن کریم، عبارتند از: پیروی و اصرار برمبانیوارزشهایاساسیانقلاب، حفظ و صیانت ازاستقلالووحدتنیروهایانقلابی، بسط وگسترش اندیشه انسانی- اسلامیعدالتخواهیواستکبارستیزی، نهادینه شدن اصلامربهمعروفونهیازمنکردر جامعه و مردمگرایی بهجای مردمگریزی.
بیشکتحقق هریکازآموزه هاییادشدهدر جامعه میتواندخودموجبنهادینه شدن تفکر انقلابیدرمیاننیروهایانقلاب گریدهودرپیآنبخشیازنیروهایاجتماعیرانیز که ازمسیرانقلابخارجویاروحیهانقلابیآنهاتضعیفگردیده به دامن انقلاب باز گرداند. ازاینروشناختمفهومیومصداقیعواملیادشدههم میتواندبهانقلابیماندن و فضای فرهنگی اجتماعی کمک نمودهوهمازریزشنیروهایانقلابیوتضعیفروحیهآنهاجلوگیریبهعملآورده و هم سبب ساز تعمیق تفکر انقلابی در متن توده های اجتماعی گردد.
واژگان کلیدی:انقلاب، قرآن کریم، طاغوت، عدالتخواهی، مردم گرایی.
مقدمه
باتوجهبهاصطلاحاتومفاهيمبهكاررفتهدرعلومسياسيميتوانگفتكهحركتهايبسياريازپيامبرانباگرايشسياسيواجتماعيدرحوزهانقلابهايفكريواجتماعيمعنامييابد.اينحركتهاوتلاش هایفكري-اجتماعی دربسياريازموارددربرابرقدرتهايمترفانوملاءواشرافواصحابقدرتقرارميگرفتكهحفظسنتهاوآداباجتماعيموجودضامنوتضمينكنندهبقايقدرتواستعمارواستثمارآنهابود. ازاينروستكهحركتهايپيامبرانيچونابراهيم(ع) كهحتيدولتنمرودرابهواكنشهايتندوخشونتآميزواداشتوياتحركاتداخلنظامسياسيتوسطحضرتيوسف(ع) وياتحركاتداخلنظاموبيروننظامحضرتموسي(ع) دربرابرتفرعنوفرعونگراييوهمچنينحركتهايپيامبر اسلام(ص) راميتواندرحوزهاصطلاحسياسيانقلاببهمفهومومعنايجديدآنبهشمارآورد.
تاپیشازجنگسردوفروپاشیاردوگاهسوسیالیسم،اصلاحواصلاحطلبیازسویروشنفکرانچپگراوانقلابیمفهوممذمومومترادفباسازشکاریبهقصدپیشگیریازوقوعانقلابتلقیمیشد،اماازآغازدهه 1990 بهاینسو،همچنانکهسوسیالیزمهمبهعنوانیکنظریهوهمبهعنوانروشادارهجامعهدرعمل،دربرابرفراگیریجهانیلیبرالدموکراسیوسایرعواملداخلیدیگر،بهحاشیهراندهشد،انقلابوانقلابیگرینیزحتیازسویانقلابیونپیشینبارمعناییمنفیبهخودگرفت.
در قرآنکریمنیز(از جمله درآیه 44 آلعمران)ازبازگشتبهعصرجاهلی،سنتها،افکاروشيوههايمديريتگذشته،گروهيازمردمسخنميگويدكهپذيرشدينيدرآنانكاملنيستوانقلاباسلامي- الهی اسلامراتنهاتحتتاثيرعواطفواحساساتونفوذفرديپيامبرونفوذاجتماعيامتپذيرفتهوباآنهمراهيوهمنواييوهمرنگييافتهاند. ازاينروهرآنممكناستكهباازميانبرداشتهشدننفوذاجتماعيپیامبر(ص)وفشارهايمرتبطباآنايناشخاصبهسويافكاروانديشههاورفتارهايعصرجاهليبازگردند. بازگشتیکهممکناستدرهمهانقلابهایبزرگاجتماعیاتفاقبیفتد.اکنون این سوال مطرح است که چه عواملی می تواند این روند بازگشت به عقب را در یک جامعه انقلابی متوقف ساخته و در عوض آموزه ها و ارزش های انقلابی را در جامعه همگانی سازد؟
تعریف مفاهیم
مفهوم انقلاب؛انقلابواژهاياستكهاززبانعربيبهزبانفارسيراهيافتهاست. اينواژهازريشهقلببهمعنايدگرگونيگرفتهشده ودربابانفعالواردشدهاستتامعنايجديديراالقاكند. اينمعنادراخترشناسيبرايجابهجاييفصليوانقلاببهاريوپاييزيبهكاررفتهاستتاآنكهبرايخيزهاوخيزشهايسياسيواجتماعيودگرگونيبنياديندرنظاماجتماعيوسياسييادرجنبههايديگراززندگيفرهنگيواجتماعيوفكريبهكاررفت. (آشوري،1387،ص47).
انقلاببرآيندحوادثودگرگونيهايمختلفتاريخييككشوراستلذادروقوعاينپديدهمجموعهتحولاتوشرايطفكري،فرهنگي،اجتماعي،اقتصاديوسياسيمداخلهدارد. درفلسفهسياسيوعلومسياسي- اجتماعيبهانقلاببادوديدمتفاوتنگريستهميشود. انقلاببهمفهومسياسيآنكهبيشتربهجانشينيناگهانيوشديدگروهيكهحكومترادردستنداشتهاند،بهجايگروهديگريكهقبلاگروهسياسيوادارهكشوررادراختيارخودداشتهاندگفتهميشود. (آرنت، 1361،ص 65) اما در مفهوم دیگر، انقلاببه معنای دگرگونيبنياديدرهمهزمينههاياجتماعي،اخلاقي،اقتصادي،حقوقيوبويژهسياسياست،نسبتبهآنچهپيشازانقلاباستواروپابرجابودهاستوايندگرگونيهاهميشهباسرنگونينظامسياسيحاكمپيشميآيدوكمترباآرامشهمراهبودهواغلبباكارهايخشونتآميزوويرانگريوخونريزيهاهمگامميباشد» (ابوالحمد، 1376،ص 364.) مفهومانقلابدرديدجامعهشناسانهبيشتربهاموراجتماعيمربوطميشودتابهامورسياسيوبههميندليلتحليلجامعهشناسانهانقلابعبارتاستازبازيافتنتركيبعللعموميوعللفرعيكهتاروپودرويدادهارابهمميبافند( آرون،1366، ص 303).درتبيينجامعهشناسانهانقلاببرنقشعنصرارادهانسانيوپيشروبودنتحولانجامگرفتهوتخريبوقهرآميزبودنتاكيدميشود.
بيشكانقلاببهمفهومسياسيباتحولاتديگرسياسيچونكودتاكهدرآنرهبريوقدرتوسياستحاكمدستبهدستميشودوياشورشيكهفقطموجبتحولاتيدربرخيازسياستگذاريهاواحيانادربعضينهادهاميگرددمتفاوتميباشدچنانكهازنظرجامعهشناسينيزپديدهاجتماعيانقلاببارفرمكهمعمولابهتحولاتروبنائيوسطحيباحفظنظامموجودگفتهميشودتفاوتدارد.
درقرآنهرچندكهاينواژگانبهاينمعناواصطلاحبهكارنرفتهاندوليواژگانوعبارتهاييراميتوانيافتكهدرايناصطلاحبهكاررفتهويامفاهيمآنرابازتابدادهاست؛زيرادرگذشتهنيزحركتهايمردميدربرابرقدرتسياسيواعمالزورانجامشدهودگرگونيهايبنيادينازسويمردمدرحوزههايمختلففكريوفرهنگيواجتماعيوسياسيتحققيافتهاست. به هرحال در این نوشتار تلاش می شود تا موانع انقلابی ماندن جامعه از منظر قرآن کریم مورد اشاره قرار گیرد:
پیرویازمبانیوارزشهایاساسیانقلاب.
همانگونه که یکیازمهمتریندلایلانقلابهای دینی، خصوصا انقلابهای الهام گرفته از مکتب اسلام، پايبنديبهارزشهايمبنائيواساسياسلام استو پیروی از این ارزش ها در پیشرفت آرمانهای انقلاب و انقلابی عمل کردن فرد و جامعه کمک می کند، انحرافازمبانیوارزشهایاساسیانقلاب نیز، به عنوان یک مانع اساسی بر سر راه انقلابی ماندن قرار خواهد گرفت. اهمیت پیروی از این ارزش ها به گونه ای است که رهبر معظم انقلاب، آن را به عنوان اولین شاخص انقلابیگری،انقلابیبودنوانقلابیماندن در نظر می گیرند و در این مورد می فرمایند: «شاخصاول: پايبنديبهارزشهايمبنائيواساسياسلام.عرضکرديمکهشاخصاوّل،پايبنديبهارزشهايمبنائيواساسياسلاماست. بندهدرسالگذشتهدرهمينجلسهراجعبهمبانيامامصحبتکردم؛مبانياساسيمااينهااست»(KHAMENEI.IR).
هر انقلابی ممکن است ارزش های متعدد و خاص خودش را داشته باشد، اما در اینجا به دو مورد از ارزش های کلی و اساسییاشاره می شودکه از نگاه قرآن کریم به عنوان شاخص و معیارانقلاب و انقلابیماندنجامعه شمرده می شود، این ویژگیها عبارتند از «مبارزه با طاغوت» و «کمک به برپایی حکومت خدا»، و این دو اصل همان اصول اولیه اسلام نیز می باشد.
الف) مبارزه با طاغوت
اولین اقدام مهم واساسی که یک انقلاب اجتماعی انجام می دهند و باید هم انجام دهد، مبارزه با یک قدرت فاسد و خائنی است که حاکمیت سیاسی و اجتماعی را نیز در دست دارد و قدرت ستمگر، مستبد و فرمانده مسیر گمراهی که در مقابل انقلابهای توحیدی قرار دارند، قدرت طاغوتی است.
كلمه" طاغوت" به معناى طغيان و تجاوز از حد است، ولى اين كلمه، تا حدى مبالغه در طغيان را هم مىرساند، مانند كلمه" ملكوت" و كلمه" جبروت" كه مبالغه در مالكيت و جباريت است، و اين كلمه در مواردى استعمال مىشود كه وسيله طغيان باشند، مانند اقسام معبودهاى غير خدا، امثال بتها و شيطانها و جنها و پيشوايان ضلالت از بنى آدم، و هر متبوعى كه خداى تعالى راضى به پيروى از آنها نيست، و اين كلمه در مذكر و مؤنث و مفرد و تثنيه و جمع، مساوى است و تغيير نمىكند.(طباطبایی، ج4،1384،ص526).
بنابراینیکیازمصادیقطاغوتهمانحاکمینغیرالهیمیباشند؛زیراچنینحاکمانیموجبدوریازحقوتعدیازمرزعقلیوشرعیاستومتبوعیاستغیرمرضیخدا.
واژهطاغوتدرقرآنکریمدرهشتموردبکاررفتهوطاغوت ازمادهطغیانبهمعنیتعدیوتجاوزازحد (مکارم شیرازی،ج3،1374، ص418)اعمازحدعقلیوشرعی(طباطبایی،ج4،1384،ص526).استوبههرچیزیکهموجبتجاوزازحدبشودازجملهبتهاگفتهمیشود. بههمینجهتشیطان،بت،حاکمجبارومتکبروائمهضلالوهرمعبودیغیرازخداوهرمسیریکهبهغیرحقمنتهیشودوهرمتبوعیکهخدابهاتباعازاوراضینباشد،طاغوتگفتهمیشود. بنا براین هرطغیانگریکهدرحاکمیتاللهدخالتکندومردمرابهبندگیواطاعتازخویشدرآوردوخواستههایشرابرآنانتحمیلنمایدطاغوتاستکهمردمموظفندازاواجتنابکنندوزیربارپرستشاونروند.
مبارزه با طاغوت یکی از اصول اساسی اسلام است که در قرآن کریم بارها و با دلایل متفاوت به آن اشاره شده است که به برخی از این آیات که هم توجیه و تبیین کننده دلایل مبارزه با طاغوت هستند و حتی ابعاد این مبارزه را نیز مشخص ومعین می کنند، اشاره می شود:
- پرهيزازطاغوت،محوردعوتهمهپيامبرانالهى: ولقدبعثنافىكلّأمّةرّسولًاأناعبدوااللّهواجتنبواالطَّغوت .... مادرهرامتىرسولىفرستاديمكهخداىيكتارابپرستيد،وازطاغوتاجتنابكنيد... (نحل / 36).
بهاينترتيبدعوتبهسوى" توحيد" و" مبارزهباطاغوت" اساسدعوتتمامپيامبرانراتشكيلمىداده،ونخستينچيزىبودهاستكههمهبدوناستثناءبهآندعوتمىكردند،چراكهاگرپايههاىتوحيدمحكمنشود،وطاغوتهاازجوامعانسانىومحيطافكارو اجتماع، طردنگردند،هيچبرنامهاصلاحىقابلپيادهكردننيست.
- حرمتمراجعهبهطاغوت(براىحلّاختلاف): الَمْ تَرَ الَى الَّذينَ يَزْعُمُونَ انَّهُمْ آمَنُوا بِما انْزِلَ الَيْكَ وَ ما انْزِلَ مِنْ قَبلِكَ يُريدُونَ انْ يَتَحاكَمُوا الَى الطّاغُوتِ وَ قَدْ امِرُو انْ يَكْفُرُوا بِهِ ... «آيا نديدى كسانى را كه گمان مىكنند به آنچه (از كتابهاى آسمانى كه) بر تو و به آنچه پيش از تو نازل شده، ايمان آوردهاند، ولى مىخواهند براى داورى نزد طاغوت و حكّام باطل بروند؟! با اينكه به آنها دستور داده شده كه به طاغوت كافر شوند...»!(نساء/ 60).
به هر حال يكى از نشانههاى پيامبران راستين، دعوت به توحيد و پرهيز از همه طاغوتهاست، در حالى كه مدّعيان دروغين، مردم را به شرك و بتپرستى و گاه همچون فرعون، دعوت به پرستش خويش مىكردند، اين اعتقاد به طاغوت، بازتاب گستردهاى در تمام اعمال انسان دارد، مخصوصاً زنجيرهاى اسارت و بردگى را از دست و پاى انسانها بر مىدارد، و آنان را به وحدت و اتحاد و آزادگى و عزّت فرا مىخواند.
- كفربهطاغوتپیش نیازايمانبهخدا:...فمنيكفربالطَّغوتويؤمنباللّهفقداستمسكبالعروةالوثقى ... ...كسى كه به طاغوت [بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمى چنگ زده است...(بقره/256).
و اگر خداوند متعال در اين آيه كفر را جلوتر از ايمان ذكر كرد و فرمود:" كسى كه به طاغوت كفر بورزد و به خدا ايمان بياورد" براى اين است كه موافق ترتيبى ذكر كرده باشد كه با فعل جزا مناسب است، چون فعل جزا عبارت است از استمساك به عروة الوثقى، و اين استمساك عبارت است از ترك هر كار و گرفتن عروة الوثقى، پس استمساك يك" ترك" مىخواهد و يك" گرفتن"، لذا بايد اول كفر را ذكر مىكرد كه عبارت است از ترك، سپس ايمان را كه عبارت است از اخذ، تا فعل شرط مطابق با جزاى آن باشد(طباطبایی،ج2،،1384 ص526).
این آیه با صراحت تمام اعلام می دارد که شرط پیوستن به انقلاب توحیدی کفر به طاغوت است و امکان ندارد که شخص و یا جامعه ای دلبسته حکومت طاغوت باشد و یا حتی با طاغوت به مبارزه بر نخیزد و در عین حال ادعای ایمان و مبارزه برای حاکمیت جبهه ایمان و اصلاح داشته باشد.
- دستور مبارزه با طاغوت:الَّذِينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً (نساء/76)آنها كه ايمان دارند در راه خدا پيكار مىكنند و آنها كه كافرند در راه طاغوت (و افراد طغيانگر) پس شما با ياران شيطان پيكار كنيد (و از آنها نهراسيد) زيرا نقشه شيطان (همانند قدرتش) ضعيف است.
تفسیر نمونه این آیه را به عنوان معیار تمایز مؤمن و غیر مؤمن دانسته و می نویسد: مشخص ساختن صفوف و اهداف مجاهدان، چنين مىفرمايد:" افراد با ايمان در راه خدا و آنچه به سود بندگان خدا است پيكار مىكنند، ولى افراد بىايمان در راه طاغوت يعنى قدرتهاى ويرانگر".(الَّذِينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ).طاغوت و قدرتهاى طغيانگر و ظالم هر چند به ظاهر بزرگ و قوى جلوه كنند، اما از درون، زبون و ناتوانند، از ظاهر مجهز و آراسته آنها نهراسيد، زيرا درون آنها خالى است و نقشههاى آنها همانند قدرتهايشان سست و ضعيف است، چون متكى به نيروى لا يزال الهى نيست. بلكه متكى به نيروهاى شيطانى مىباشد.
(إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً) دليل اين ضعف و ناتوانى روشن است، زيرا از يك سو افراد با ايمان در مسير اهداف و حقايقى گام بر مىدارند كه با قانون آفرينش هماهنگ و هم صدا است و رنگ ابدى و جاودانى دارد آنها در راه آزاد ساختن انسانها و از بين بردن مظاهر ظلم و ستم پيكار مىكنند، در حالى كه طرفداران طاغوت در مسير استعمار و استثمار بشر و شهوات زودگذرى كه اثر آن ويرانى اجتماع و بر خلاف قانون آفرينش است تلاش و كوشش مىنمايند و از سوى ديگر افراد با ايمان به اتكاى نيروهاى معنوى آرامشى دارند كه پيروزى آنها را تضمين مىكند و به آنها قوت مىبخشد در حالى كه افراد بىايمان تكيه گاه محكمى ندارند.(مکارم شیرازی، ج4، 1374، ص 11).
قابل توجه اينكه در اين آيه ارتباط كامل" طاغوت" با" شيطان" بيان شده كه چگونه طاغوت از نيروهاى مختلف اهريمنى مدد مىگيرد، تا آنجا كه مىگويد ياران طاغوت همان ياران شيطانند.
- عبادتطاغوت،ازعواملسقوط: قليأهلالكتبهلتنقمونمنّآإلّاأنءامنَّاباللَّه ...* قلهلأنبّئكمبشرّمّنذلكمثوبةعنداللّهمنلّعنهاللّهوغضبعليهوجعلمنهمالقردةوالخنازيروعبدالطَّغوتأولئكشرٌّمّكانا ... كسانى كه خداوند آنها را لعن و بر آنها غضب كرده و افرادى از آنان را به شكل بوزينهها و خوكها درآورده و طاغوت را پرستيدند (و اطاعت كردند)، جايگاه آنان نزد خداوندبدتراست و از راه راست گمراهترند. (مائده/ 59 و 60 ).
تهديدهايىكهدرقرآنکریم و روایات اسلامی براىپذيرشحاكميّتطاغوتآمده،براىقتل،ظلم،شربخمر،قماروزنانيامدهاست. در روایتی از امام صادق(ع) در باره تعامل با حکام ستمگر اینگونه آمده است: ...من قواصم الظهر سلطان جائریعصی الله و انت تطیعه( مغربی تمیمی، 1385، ص 541/حدیث1928).
می بینیم که در این روایت سلطه گری سلطان جایر و اطاعت از وی در کنار هم به عنوان دو رکن مکمل هم باعث ضربه بر پیکر اسلام و شکستنن ستون فقرات دیانت و جامعه دینی شمرده شده است.
ب)کمک به حاکیمت خداوند
حاکمیت خداوند و قوانین الهی نه تنها یکی از اصول مهم انقلاب های با آرمانهای توحیدی، بلکه زیر بنای تمامی ارزشهای الهی است. رهبر انقلاب اسلامی ایران در این باره می فرماید:« امام(ره) ازمهمتریناهدافخودوهدفازانقلابخودراپایهگذاریحکومتاسلامیوحکومت «الله»بررویکرهزمینمیدانست. حال...اگرخدایینکردهمردمازارزشهایاسلامیواهدافمهمانقلابوآرمانهایآندورشدند،اینشاخصمهمبرزمین ماندهاستو...مردمازروحیهانقلابیگریخوددورشدهاند...حاکمیّتدینخدابهمعنیعدالتاجتماعیِبهمعنایواقعیاست،بهمعنایریشهکنیفقراست،بهمعنایریشهکنیجهلاست،بهمعنایریشهکنیاستضعافاست؛...درستنقطهیمقابلآنراهیکهدررژیمطاغوتمارابهآنسمتمیکشاندندومیبردند»(KHAMENEI.IR). اینک باز اندیشی آیاتی که حاکمیت دین و آموزه های آن را دستور می دهند:
- حاكميّتدينبراجتماع،هدفحكومتمؤمنان: وَعَدَاللَّهُالَّذِينَآمَنُوا ... لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْفِيالْأَرْضِ ... وَلَيُمَكِّنَنَّلَهُمْدِينَهُمُالَّذِيارْتَضىلَهُمْ ... خدابهكسانىازشماكهايمانآورده ... وعدهكردهكهشمارادراينسرزمينجانشينديگرانكند،... ونيزدينشانراآندينىكهبراىايشانپسنديدهاستقراردهد ...( نور/ 55).
حقیقتییگانهکه ... درآیاتوسورههایمکیبهجنبههایاعتقادیوتثبیتاینحقیقتدراندیشهمسلمانانپرداختهشدهودرآیاتوسورههایمدنی،جنبهعملیواجرایآنمطرحگردیدهاست. اینحقیقتچیزیجزحاکمیتخداوندمتعالدرهمهشئونزندگیانساننیستوبرکوتاهکردندستسلاطین،حاکمانوالههدیگرازحقولایتوحاکمیتوتعیینسرنوشتانساناستواراست... مفهوملاالهالااللهنفیهرگونهسلطنت،سیادت،ولایتوحاکمیتغیرخدادرزندگیانسان،وحصرولایت،سلطنتوحاکمیتبرایخداوندمتعالاست(آصفی، 1385،ص15).
- لزومجهادبراىحاكميّتدين: وقتلوهمحتّىلاتكونفتنةويكونالدّينللّه ...و با ايشان كارزار كنيد تا به كلى فتنه ريشهكن شود و دين تنها براى خدا شود و اگر به كلى دست از جنگ برداشتند ديگر هيچ دشمنى و خصومتى نيست مگر عليه ستمكاران (بقره/ 193).
وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ ... أى قاتلوا المشركين حتى لا تكون لهم قوة يفتنونكم بها فى دينكم، و عليكم- أيها المسلمون- أن تقاتلوا المشركين و أن تكسروا شوكتهم و أن تقضوا على جبروتهم حتى تزيلوا هذا الطاغوت من وجه الدعوة الإسلامية، و حتى يصير الناس أحرارا فى عقائدهم، و يكون دين كل شخص خالصا للّه لا أثر فيه لخشية غيره فلا يفتن بصدّه عنه و لا يؤذى فيه و لا يحتاج فيه إلى مداهنة و محاباة أو استخفاء و مداراة.( شحاته، بی تا، ج1، 289 )
3. تاريخآيندهبشر،شاهدحاكميّتديناسلام: يُرِيدُونَأَنْيُطْفِؤُانُورَاللَّهِبِأَفْواهِهِمْوَيَأْبَىاللَّهُإِلَّاأَنْيُتِمَّنُورَهُوَلَوْكَرِهَالْكافِرُونَ* هُوَالَّذِيأَرْسَلَرَسُولَهُبِالْهُدىوَدِينِالْحَقِّلِيُظْهِرَهُعَلَىالدِّينِكُلِّهِوَلَوْكَرِهَالْمُشْرِكُونَ. مىخواهند نور خدا را با دهنهاى خود خاموش كنند، و خدا نمىگذارد و دست برنمىدارد تا آنكه نور خود را به كمال و تماميت برساند، هر چند كافران كراهت داشته باشند(توبه/32 و 33).
حضرتامیرالمؤمنین(علیهالسلام) درتعبیریبسیارزیبایکیازمهمترینعللازبینرفتندولتهاراکنارگذاشتناصولآنمملکتوآنانقلابمیداند و میفرماید: «یستدلعلیادبارالدولباربع: تضییعالاصولوالتمسکبالغروروتقدیمالاراذلوتاخیرالافاضل» علتازبینرفتندولتهاچهارچیزاست: 1. کنارگذاشتناصول؛ 2. خودخواهیوپیرویازهواینفس؛ 3. بهکارگماشتننالایقها؛ 4. پسزدناندیشمندانوافرادلایق (امام علی، بی تا،ص 342،حدیث 7835).
وجوب برپایی حکومت اسلامی تقریبا از ضریات دین اسلام است. اما زمان درازی که اسلام از تصدی حکومت و رهبری جامعه دور بوده، موجب شده که فهم فقهی این مسأله در پرده ابهام فرو رود... در قرآن کریم آیاتی هست که فهم درست و اجرای صحیح آن جز از طریق حاکمیت مرکزی شرعی امکان پذیر نیست... ما در اینجا سه دسته از این نآیات را می آوریم: دسته اول: این آیات بر و جوب قضاوت و رفع اختلاف بین مردم و وجوب اجرای حدود و و جوب جنگ وجهاد با کافران دلالت دارد...دسته دوم: این دسته آیاتی است که اجرای آن و جود یک حاکمیت شرعی مرکزی را می طلبد. .. دسته سوم: از این دسته از آیات قرآن آیه امر به معروف و نهی از منکر را بیان می کنیم(آصفی، 1385، صص33-45).
به نظر شیعه، امامت مبتنی بر اعقاد به «رهبران الهام شده الهی» که از عصمت برخوردارند. امامت شیعی اصول خود را نه از تجربه تاریخی مسلمانان، که از تصور عقلی محض اتخاذ کرده است. در نظر آنان هرگز نمی توان امر امامت را به مکلفین واگذاشت. امامت از مهمترین ارکان دین است و بلکه جمیع تکالیف شرعی جز به نصب امام تمام نمی شوند، بدینسان نمی توان انتخاب امام را از وظایف مردم دانست؛ زیرا چنانچه شایسته باشد مهم ترین واجبات بر عهده مردم گذاشته شوند، بدیهی است که دیگر احکام وتکالیف شرعی نیز چنین وضعیتی خواهند داشت و نزول وحی بی معنا خواهد بود.( حلی،بی تا، ص25 به نقل از: فیرحی، 1378. ص282).
حکومت در اندیشه سیاسی اسلام، به عنوان وسیله ای برای ابلاغ و اجرای دستورات دینی شمرده می شود که وظیفه ای بسیار سنگینی برای اجرای عدالت و احقاق حق وامانتی وزین بر عهده حاکم دارد. پس اولا حکومت امانت الهی است که باید به اهلش واگذار شود. ثانیا هدفش ایجاد عدالت اجتماعی است که البته همه مردم در تحقق آن باید مشارکت عمومی داشته باشند(خسرو پناه، 1378.ص109).
صیانت ازاستقلالووحدتنیروهایانقلابی
عواملی دیگری که به عنوان ویژگی و خصوصیت جامعهانقلابیازنگاه قرآنکریم، مطرح است صیانت ازاستقلالووحدتنیروههایخودی است. از آنجاییکه ملازمه زیادی میان این دو عامل وجود دارد، به این معنا وحدت نیروهای خودی می تواند ضامن استقلال نیروی های انقلابی را فراهم و کند و از طرف دیگر پراکندگی، تفرقه و اختلاف میان مجموعه های وفادار به یک آرمان و یک انقلاب معمولا سرانجامی جز وابستگی ندارد، این دو عامل را در کنار هم مورد بررسی قرار می دهیم:
الف) استقلال، ضامن بقای انقلاب
استقلال،يعنىضابطامرخويشبودن،بهخودىخودبهكارىبرايستادن؛بىشركتغيرى؛صاحباختيارىوآزادىكامليككشور (دولتوملّت) درامورسياسىواقتصادىبدونإعمالنفوذخارجيان. دراينمدخل،ازجملات «وجعلكمملوكا»، «لاتتخذوابطانةمندونكم»، «لاتتخذواعدوّىوعدوّكمأولياء»، «لاتتخذواالكافرينأولياء»، «لاتتخذوااليهودوالنصارىأولياء»و «ولنيجعلاللَّهللكافرينعلىالمؤمنينسبيلا»استفادهشدهاست.
وابستگی و عدم استقلال یک مجموعه فکری، سیاسی، نظامی و حتی اقتصادی می توانند آن مجموعه را از آرمانهای که دارند بشدت دور کنند و این قانون در مورد نیروهای انقلابی و آرمانهای هرانقلابی از جمله انقلاب های دینی هم به خوبی صادق است. رهبر انقلاب اسلامی در این مورد می فرمایند:
«یکیازمهمتریناهدافانقلاباسلامی،حفظاستقلالکشوروکوتاهکردندستبیگانگانازمملکتاسلامیبودهاست...KHAMENEI.IR)). اینک بررسی آیاتی که اهمیت، ارزش، جنبه و دلایل استقلال را برای ایمان آورندگان به اسلام گوشزد می نماید:
- مؤمنان،موظّفبهحفظاستقلالخود: ولاتركنواإلىالّذينظلموافتمسّكمالنّارومالكممّندوناللّهمنأوليآء ....به كسانى كه ستم كردهاند متمايل نشويد كه جهنمى مىشويد و غير خدا دوستانى نداريد و يارى نمىشويد(هود/ 113)
حفظاستقلالوپرهيزازولايتغيرمسلمانانوكافران،ازوظايفمؤمنان: لّايتَّخذالمؤمنونالكفرينأوليآءمندونالمؤمنينومنيفعلذلكفليسمناللَّهفىشىء ....مؤمنين به هيچ بهانهاى نبايد كفار را ولى و سرپرست خود بگيرند با اينكه در بين خود كسانى را دارند كه سرپرست شوند و هر كس چنين كند ديگر نزد خدا هيچ حرمتى ندارد، مگر اينكه از در تقيه، سرپرستى كفار را قبول كرده باشند و فراموش نكنند كه در بين كسانى كه ترس آورند خدا نيز هست و بازگشت همه به سوى خدا است(آلعمران/ 28).
- استقلالهمهجانبهموردتأكيدخداوند (اهميّتاستقلال):... ولنيجعلاللّهللكفرينعلىالمؤمنينسبيلا...و خدا تا ابد اجازه نداده كه كافران كمترين تسلطى بر مؤمنان داشته باشند(نساء/ 141).
استقلالسیاسیمعنایشایناستکهمادرزمینهیسیاسیفریب [دشمنرا] نخوریم... استقلالفرهنگیکهازهمهمهمتراستدرایناستکهسبکزندگیراسبکزندگیاسلامیایرانیانتخاببکنیم... استقلالاقتصادیهضمنشدندرهاضمهیاقتصادجامعهجهانیاست(KHAMENEI.IR).
- استقلال،نيكووارزشمندنزدعقل: ضَرَبَاللَّهُمَثَلًاعَبْداًمَمْلُوكاًلايَقْدِرُعَلىشَيْءٍوَمَنْرَزَقْناهُمِنَّارِزْقاًحَسَناًفَهُوَيُنْفِقُمِنْهُسِرًّاوَجَهْراًهَلْيَسْتَوُونَ ...خدا مثالى مىزند، دو مرد يكيشان لال است كه به هيچ چيز توانايى ندارد و سربار مولاى خويش است كه هر جا فرستدش سودى نيارد. او با كسى كه به عدالت فرمان دهد و به راه راست رود چگونه برابر تواند بود(نحل/75 و 76).
- توجه به داشته های خود، زمينهاىاستقلال:ولوكانوايؤمنونباللّهوالنّبىّومآأنزلإليهمااتّخذوهمأوليآء ....اينان اگر بخدا و به نبى او و به آنچه به نبى نازل شده ايمان مىآوردند كفار را دوست نمىگرفتند، و ليكن بسياريشان فاسقند(مائده/81).
همهاینهاحاکیازایناستکهتوجهبهاستقلالوعزتاسلامی،یکیازمهمترینآرمانهایاسلام،نظاموانقلاباسلامیاستکهریشههایآندرقرآنکریموسنتنبویوسیرهمعصومین(علیهمالسلام) وجوددارد. حکومتوکشوراسلامینبایدزیریوغبیگانگانبرود،کشوراسلامینبایدبهخاطرمنافعدنیویومادیوزندگیچندروزهدنیا،عزتوشرافتخودرابهبیگانگانبفروشدتاچندصباحیدرنازونعمتباشد. کشوراسلامیبایددرتمامزمینههاعزتواستقلالخودراحفظکند.
ازآیاتمذکوربخوبیاستفادهمیشودکهخداوندمتعالنسبتبهحفظاستقلالوعدموابستگیامتاسلامکاملاًعنایتداشتهومیخواستهکهبهعنوانامتیمستقلونیرومندومتکیبهنیرویایماندرصحنهگیتیخودنمائیکند. وبرایحفظقدرتواستقلالخویش،درتحکیموحدتبینخودشانوشدتعملدربرابرکفاربکوشند. «محمدرسولاللهوالذینمعهاشدّاءعلیالکفاررحماءبینهم» (فتح/36).
ب) وحدت نیروی های خودی، معیار جامعه انقلابی
وحدت اسلامی موضوعی پر اهمیت است که عمری به دارازای عمر امت مسلمانان دارد. از همان روزی که قرآن کریم نام امت واحد را بر این مردم نهاد و محور وحدت را شعار من خدای شما هستم، قرارداد و از همان روز که نبی اعظم اسلام(ص) گروههای پراکنده مردمی را که بر پرتگاه آتش بودند بر محور خداگرایی گردهم آورد و نام امت مسلمانان بر آنان گذاشت وهمه را بر صراط مستقیم الهی رهنمون شد، نخستین تلاش ها برای وحدت امت نمایان شد. گر چه فروغ هدایت گر امت واحد در پس ابرهای سنگین و سیاه دسته بندی ها و جبهه گیری ها چهره پنهان کرد ودیگر بار این مردم را به لبه همان پرتگاه کشاند که در جاهلیت برآن بود؛ اما پیوسته مردان بزرگ، دوراندیش ودلسوز بوده اند که مصلحت اسلام را برمصالح فرقه ای ترجیح دادند و همگان را به چنگ زدن به اصول مشترکی که دارند، فراخوانده اند؛ اما متأسفانه جهالت دوستان و فتنه انگیزی و نیرنگ دشمنان زخم های شدیدی بر پیکر این امت وارد ساخته است. قرآن کریم با پیش بینی درست این مسیر دشوار، همواره بر همگرایی و همنوایی در امت تأکید نموده است:
- لزوماتّحادهمهمسلمانهاوپرهيزآنانازهرگونهتفرقه: واعتصموابحبلاللَّهجميعاولاتفرّقوا ...* ولاتكونواكالذينتفرّقواواختلفوامنبعدماجاءهمالبيّنت ....و همگى به وسيله حبل خدا خويشتن را حفظ كنيد و متفرق نشويد و نعمت خدا بر خويشتن را بياد آريد، بياد آريد كه با يكديگر دشمن بوديد و او بين دلهايتان الفت برقرار كرد و در نتيجه نعمت او برادر شديد. و در حالى كه بر لبه پرتگاه آتش بوديد، او شما را از آن پرتگاه نجات داد. خداى تعالى اين چنين آيات خود را برايتان بيان مىكند تا شايد راه پيدا كنيد(آلعمران/ 103 و 105).
وانّهذاصرطىمستقيمافاتّبعوهولاتتّبعواالسبلفتفرّقبكمعنسبيلهذلكموصَّيكمبه ....و اين راه من است يك راست، پس پيروى كنيد آن را و به راههاى ديگر مرويد كه شما را از راه وى پراكنده كند اينها است كه خدا شما را بدان سفارش كرده بلكه پرهيزكارى كنيد(انعام/153).
بعدازایمانمهمترینعاملیکهمیتوانستبهپیروزیمسلمینوبهثمررسیدناهدافالهیرسولخداکمککندتاسیسامتمتحدومستقلاسلامیبود. لذارسولاللهازآغازبعثتبهفکرآنبودومقدماتشرافراهممیساخت. ودرانجاماینمهمدوکارلازمبود: اول: ایجادارتباطواتحادوبرادریدربینافرادامت. دوم: حفظاستقلالوعدموابستگیآن. ایندوامرازقرآنسرچشمهمیگرفت. رسولگرامیباراهنمائیقرآنتماممؤمنینرابرادرمعرفیکرد. « انّماالمؤمنوناخوةفاصلحوابیناخویکم».(حجرات/ 10).
2. اتّحادباپيرواناديانالهى،براساستوحيد: قليأهلالكتبتعالواإلىكلمةسواءبينناوبينكمألّانعبدإلّااللَّهولانشركبهشياولايتّخذبعضنابعضاأربابامّندوناللّهفإنتولّوافقولوااشهدوابأنّامسلمون.بگو اى اهل كتاب بيائيد به سوى كلمهاى كه تمسك به آن بر ما و شما لازم است و آن اين است كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگيريم و يكديگر را به جاى خداى خود به ربوبيت نگيريم اگر نپذيرفتند بگوئيد شاهد باشيد كه ما مسلمانيم(آلعمران/ 64).
- گمراهىوفاصلهگرفتنازراهخدا،نتيجهتفرقه:وأنَّهذاصرطىمستقيمافاتّبعوهولاتتّبعواالسّبلفتفرّقبكمعنسبيله ....و اين راه من است يك راست، پس پيروى كنيد آن را و به راههاى ديگر مرويد كه شما را از راه وى پراكنده كند اينها است كه خدا شما را بدان سفارش كرده بلكه پرهيزكارى كنيد(انعام/ 153).
- نكوهشخداوندازايجادتفرقهدردين:إنّالّذينفرّقوادينهموكانواشيعالّستمنهمفىشىءإنّمآأمرهمإلىاللّه ...كسانى كه دين خويش را پراكنده كردند و گروه گروه شدند كارى به آنها ندارى، كار ايشان فقط با خدا است كه عاقبت از آنچه مىكردهاند خبرشان مىدهد(انعام/159).
مذهب،پیوستهوحدتپروراست. وحدتعقیده،بهتودههاامکانمیبخشدکهگردیکپرچمحلقهزنند،چهبساازحلقومنژادهایمختلفدرابوخاکهایگوناگونزندگیمیکنندوبهدویاچندزبانسخنمیگویندوهرگزبایکدیگروحدتخونیندارند،یکشعارشنیدهشودوهمگیازتزواحدیدفاعکنندوآنچناندرعشقبهعقیدهایدلوژیفروروندکهجزحفظاندیشهوعقیدهچیزیبرایآنانمطرحنباشد.
- ايجادتفرقهازعواملاستضعافمردم:إنّفرعونعلافىالأرضوجعلأهلهاشيعايستضعفطائِفةمّنهميذبّحأبناءهمويستحىنساءهمإنّهكانمنالمفسدين.به درستى كه فرعون در زمين بلندپروازى كرد و مردمش را گروه گروه ساخت، طايفهاى از ايشان را بيچاره و ضعيف كرد، تا آنجا كه پسرانشان را مىكشت و زنانشان را زنده مىگذاشت، راستى كه او از مفسدان بود(قصص/ 4).
رهبربزرگاسلامکهباهمیّتوضرورتوحدتامتاسلامکاملاًواقفبوددرانجاماینمهمتلاشهایزیادکردوباتأییداتالهیتوفیقیافت. قرآنکریمازاینموفقیتبزرگیادکردهمیگوید «هوالذیایدّکبنصرهوبالمؤمنینوالّفبینقلوبهملوانفقتمافیالارضجمیعاماالفتبینقلوبهمولکنّاللهالّفبینهمانّهعزیزحکیم»(25). قرآنکهتأسیسامه واحدهراموفقیتآمیزمیداندمیفرماید: « انهذاهامتکمامةواحدةواناربّکمفاعبدون»(27) دراینآیهبهسهمرتبهازتوحیداشارهمیکند : توحیدامت،توحیدوربوبیت،توحیددرعبادت. وبایکدیگربیارتباطنیستند.
عدالتخواهیواستکبارستیزی شاخص جامعه انقلابی
عدالتخواهیاز اصول و آرمانهای بشری است که همیشه بشریت و جوامع بشری آن را درسر پرورانده و برای تحقق آن آرمان شهر انسانی در خیال خود پرورانده است.استکبارستیزی اصلی است که تکمیل کننده عدالت اجتماعی و عملیاتی کننده آن در متن اجتماع است، چه اینکه همواره هم در میان جوامع و هم در صحنه بین الملل کسانی هستند که عدالت را زیر پا می گذارند. در نگاه قران کریم، عدالت خواهی و استکبار ستیزی، به اندازه ای مهم، ارزشمند و شورآفرین است که می توان آنها را از اهداف اساسی خالق قرآن دانست.
الف) عدالتخواهی معیار، انقلابی ماندن
قرآن کریم، عدالتخواهی را نه یک شعار تبلیغاتی، بلکه یک اصل زنده و پویای اجتماعی می داند که باید در همه عصرها و برای همه نسلها، الهام بخش باشد. قرآنکریمدرتأکیدبرظلمزداییازجامعهبشریوصحنهفعالیتهایاجتماعیانسانها،ازخداآغازمیکندوخدارامبرایازظلممیداندودرنظامآفرینشبرایظلمهیچگونهجاییقایلنمیشودوظلمزداییازجامعهبشریرامسؤلیتاجتنابناپذیرانسانمیداند،ونهتنهاظلمکردنرامنعمیکند،بلکهپذیرشظلموتندادنبهآنرانیزمحکوممیکندوبرایآنمجازاتیسختقایلمیشودوظلمزداییراشاملهمهقلمروهایحیاتبشری،ازجملهقلمروهایرابطهانسانباخداوباخویشتنوبادیگرانوجامعهمیداند(بقره/279 و 165).اینک نمونه های مهمی از عدالت خواهی در پیام های قرآنی:
- عدالتخواهى،ازصفاتشاعرانمؤمن:وَالشُّعَراءُيَتَّبِعُهُمُالْغاوُونَ* إِلَّاالَّذِينَ ...وَانْتَصَرُوامِنْبَعْدِماظُلِمُوا ...و شاعران را گمراهان پيروى مىكنند، مگر آن كسانى كه از پس آن ستمهايى كه ديدند انتقام گرفتهاند، زود باشد كسانى كه ستم كردهاند بدانند كه به كجا بازگشت مىكنند (شعراء/ 224 و 227).
- ارجمندىعدالتخواهىوعدالتخواهان،نزدخداوند:إِنَّالَّذِينَ ... وَيَقْتُلُونَالَّذِينَيَأْمُرُونَبِالْقِسْطِمِنَالنَّاسِفَبَشِّرْهُمْبِعَذابٍأَلِيمٍ.به كسانى كه به آيات خدا كفر مىورزند و پيامبران را به ناحق مىكشند و افرادى را كه به عدالت وادارشان مىكنند به قتل مىرسانند، بشارت به عذابى دردناك بده (آلعمران/ 21).
- پيامعدالتخواهىوحقجويىشعيبعليهالسلام،مايهانكاررسالتوى،ازسوىمفسدانسودجوىايكه:كَذَّبَأَصْحابُالْأَيْكَةِالْمُرْسَلِينَ* إِذْقالَلَهُمْشُعَيْبٌأَلاتَتَّقُونَ* أَوْفُواالْكَيْلَ ... وَزِنُوابِالْقِسْطاسِالْمُسْتَقِيمِ ... وَلاتَعْثَوْافِيالْأَرْضِمُفْسِدِينَ ... وَإِنْنَظُنُّكَلَمِنَالْكاذِبِينَ.اصحاب ايكه نيز پيغمبران را دروغگو شمردندچون شعيب به ايشان گفت: چرا نمىترسيد پيمانهراتمامدهيد (وكمفروشىنكنيد) ومردمرابهخسارتنيندازيدو با ترازوى درست، وزن كنيد و چيزهاى مردم را كم ندهيد و در اين سرزمين به فساد مكوشيد.گفتند تو جز بشرى مانند ما نيستى و ما ترا دروغگو مىپنداريم(شعراء/ 176 و 177 و 181- 183 و 186).
- انسانفاقدروحيّهعدالتخواهى،همچونانسانهايىگنگوناتوانونيازمندسرپرست:وَضَرَبَاللَّهُمَثَلًارَجُلَيْنِأَحَدُهُماأَبْكَمُلايَقْدِرُعَلىشَيْءٍوَهُوَكَلٌّعَلىمَوْلاهُأَيْنَمايُوَجِّهْهُلايَأْتِبِخَيْرٍهَلْيَسْتَوِيهُوَوَمَنْيَأْمُرُبِالْعَدْلِوَهُوَعَلىصِراطٍمُسْتَقِيمٍ. خدا مثالى مىزند، دو مرد يكيشان لال است كه به هيچ چيز توانايى ندارد و سربار مولاى خويش است كه هر جا فرستدش سودى نيارد. او با كسى كه به عدالت فرمان دهد و به راه راست رود چگونه برابر تواند بود (نحل/76).
اصل عدل در کنار امامت، معرف مکتب تشیع و از ضرویات اعتقادی و دینی آنها محسوب می شود. « تشیع با وفاداری و احیای دو اصل اساسی عدل وامامت که بنیان کلیه مسایل دیگر حتی توحید و نبوت و معاد نیز تلقی می شد، نیروی را به پیروانش می داد که در برابر حکومت های ظالم و ستمگر ایستادگی کنند و توده ها همواره براساس شعار تشیع، با بنی امیه، بنی عباس و سلجوقیان و... جنگیده اند(شریعتی، 1359، ص26).
به هر تقدیر دو اصل امامت و عدالت هم در حوزه اصول اعتقادی و ایمانی و هم در حوزه های دیگر از قبیل اخلاق و احکام. به طور کلی دیدگاه شیعیان در باب عدل این است که عدل را به عنوان حقیقت عینی و واقعی در جهان هستی، جدا از انتساب یا عدم انتساب آن به پروردگار عالم مورد پذیرش قرار می دهند و بر همین اساس، اصالت حسن و قبح ذاتی امور را می پذیرند. به علاوه می پذیرند که عقل انسان توانایی ادراک حسَن یا قبیح بودن امور وهمچنین عادلانه یا ظالمانه بودن آنها را دارد. البته شیعیان موضوع حسن و قبح عقلی را معیار کارهای بشری قرار می دهند و محدوده این مفاهیم را حوزه زندگانی و امور اجتماعی او می دانند و بس. نه ساحت کبریای و عالم ربوبی و از این منظر با معتزله تفاوت دارند(طباطبائی فر، 1384، ص338)
ب) استکبارستیزی معیار انقلابی بودن
تکبر و استکبار از ماده «کُبر» و استکبار به معنای برتری جویی و خود بزرگ بینی و گردنکشی است (ابو الحسین،1389، ذیل واژه استکبار)ازآیاتکریمهقرآندربارهانقلابیبودن،مفهومخاصیاستفادهمیشود. اینمفهومکهدرقرآنکریممکررهمموردتأکیدقرارگرفتهاست،مفهومجهاداست. خداوندمتعالدرقرآنکریمحتیدرشرایطیهمکهجنگنباشد،دستور «جاهِدوا»صادرمیکند. اگرشرایطبحرانیخاصیهمنباشد،میفرماید «فَضَّلَاللّهُالْمُجَاهِدِینَعَلَیالْقَاعِدِینَأَجْرًاعَظِیمًا». آنهاییکهدرراهخدامجاهدهمیکنند،همیشهتحسینمیشوندوبرترقرارمیگیرند.
جهاددرقرآنبهجنگمسلحانهومواجههرودررومحدودنمیشودومعنایوسیعتریدارد. جهاد،معنایشدرقرآنکریممعلوماست. اصلاًجهاددریکزندگیآراموبیدغدغه،تحققپیدانمیکند؛البتهآرام،نهبهمعنایآرامشروحی،بلکهبهاینمعناستکهانساننسبتبهبسیاریازحقهاوباطلهاییکهدراطرافشهست،معترضوتحولخواهنباشد. باچنینرویهای،مفهومجهاد،تحققپیدانمیکند. مفهومجهاد،خیلیبهمفهومانقلابیبودننزدیکاست.
مقاممعظمرهبریباالهامگرفتنازآیهشریفه: «فَلَاتُطِعِالْکَافِرِینَوَجَاهِدْهُمْبِهِجِهَادًاکَبِیرًا [فرقان/52] ازکافراناطاعتمکن،وبه وسیلهآن(قرآنکریم) باآنانجهادکن،جهادیبزرگ». یکیازشاخصهایمهمانقلابوانقلابیماندنراعدمتبعیتدشمننامیدنواینعدمتبعیتراباالهامازقرآنکریم «جهادکبیر»معرفیکردندKHAMENEI.IR)). بعضی از آیات قرآن که مبارزه با زور گویی و استکبار را به عنوان یک اصل ایمانی و انقلابی برای مؤمنان بیان می فرماید، عبارتند از:
1.جهادومبارزهدرراهخدا،راهىبراىرسيدنبهآزادى:ألمترالىالملأمنبنىاسرءيلمنبعدموسىاذقالوالنبىّلهمابعثلناملكانقتلفىسبيلاللَّهقالهلعسيتمانكتبعليكمالقتالألّاتقتلواقالواومالناألّانقتلفىسبيلاللَّهوقدأخرجنامنديرناوأبنائنافلمّاكتبعليهمالقتال ...* فهزموهمباذناللَّهوقتلداودجالوتوءاتيهاللَّهالملكوالحكمةوعلّمهممّايشاءولولادفعاللَّهالناسبعضهمببعضلفسدتالأرض ....مگر داستان آن بزرگان بنى اسرائيل را نشنيدى كه پس از موسى به پيامبر خود گفتند: پادشاهى براى ما نصب كن تا در راه خدا كارزار كنيم و او گفت: از خود مىبينيد كه اگر كارزار بر شما واجب شود شانه خالى كنيد؟ گفتند: ما كه از ديار و فرزندان خويش دور شدهايم براى چه كارزار نمىكنيم؟ ولى همين كه كارزار بر آنان مقرر شد ... پس به خواست خدا شكستشان دادند و داود جالوت را بكشت و خدايش پادشاهى و فرزانگى بداد و آنچه مىخواست به او بياموخت اگر بعض مردم را به بعضى ديگر دفع نمىكرد زمين تباه مىشد( بقره/ 246 و 51).
2. انفاقامكاناتبراىتقويتبنيهنظامىجامعهاسلامى،ازمصاديقانفاقفىسبيلاللَّه:وأعدّوالهممّااستطعتممّنقوّةومنرّباطالخيلترهبونبهعدوّاللّهوعدوّكموءاخرينمندونهملاتعلمونهماللّهيعلمهموماتنفقوامنشىءفىسبيلاللّهيوفّإليكموأنتملاتظلمون.و آماده كنيد براى (كار زار با) ايشان هر چه را مىتوانيد از نيرو و از اسبان بسته شده كه بترسانيد با آن دشمن خدا و دشمن خود را و ديگران را از غير ايشان كه شما آنان را نمىشناسيد و خدا مىشناسد، و آنچه كه در راه خدا خرج كنيد به شما پرداخت مىشود و به شما ظلم نخواهد شد (انفال/60).
3. آمادگىنظامىمسلمانانپسازجنگ،موردستايشخداوند:الّذيناستجابواللّهوالرّسولمنبعدمآأصابهمالقرحللّذينأحسنوامنهمواتّقواأجرعظيم* فانقلبوابنعمةمّناللّهوفضللّميمسسهمسوءواتّبعوارضوناللّهواللّهذوفضلعظيم.آنان كه دعوت خدا و رسول را اجابت كردند پس از آنكه به آنها رنج و غم رسيد از آنها هر كس نيكوكار و پرهيزكار شد اجر عظيم خواهد يافت پس آن گروه از مؤمنان به نعمت و فضل خدا روى آوردند و بر آنان هيچ الم و رنجى پيش نيامد و پيرو رضاى خدا شدند و خداوند صاحب فضل و رحمت بى منتها است ( آلعمران/ 172 و 174).
4. مبارزه قهر آمیز با ستم کاران و مستکبران توصیه شده است. دقت در دو آیه ذیل، این امر را بدرستی بیان می کند:ومالكملاتقتلونفىسبيلاللَّهوالمستضعفينمنالرجالوالنساءوالولدنالّذينيقولونربّناأخرجنامنهذهالقريةالظالمأهلها ....(نسا/ 75).
أذنللذينيقتلونبأنّهمظلمواوانّاللَّهعلىنصرهملقدير* الّذينأخرجوامنديرهمبغيرحقّالّاأنيقولواربّنااللَّهولولادفعاللَّهالناسبعضهمببعضلهدّمتصومعوبيعوصلوتومسجد ...(حج/ 39 و 40).
در آیه اول نه تنها مبارزه قهرآمیز با مستکبران توصیه و تجویز شده، بلکه کسانی که از این مبارزه روی بر می تابند با عبارت مالکم مورد توبیخ و سرزنش قرار می گیرند. از این نکته استفاده می شود که وظیفه همه موحدان، مبارزه و بسیج امکانات مادی و معنوی در مقابله با ستمکاران و روند استکباری در جوامع انسانی در سطوح داخلی و بین المللی است.
در آیه دوم خداوند، ضمن اجازه به مظلومان برای مبارزه با مستکبران وظالمان برپشتبانی خداونداز این حرکت های قهرآمیز و انقلابی بر علیه ستم و بی عدالتی تأکید شده است.
بنابراین براساس آموزه های قرآنی به تلاش های دسته جمعی برای برانداختن بنای ستم واستکباربه مثابه ریشه های مفاسد اجتماعی و سیاسی توجه شده است وبه نوعی این حرکت های عدالتخواهانه و ضد فساد در طول اراده الهی مبنی بر حاکمیت حق و عدل و خیر در جهان ارزیابی شده است ... در این باره عبارت زیبای«قاتلوهم یعذبهم الله بایدیکم (توبه/14)» ترسیم کننده واقعی جایگاه انقلابهای الهی واسلامی از منظر قرآن کریم است. خواری و خذلان مفسدان و تبهکاران را خداوند به خود نسبت می دهد، اما آن را از طریق مردم پاکباز و انقلابی ممدوح می داند. این جاست که اگر انقلاب های اجتماعی وسیاسی در راه استقرار نظام اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خداوند در میان انسانها تحقق یابد دقیقا یکی از روش های اصلاح از منظر قرآن کریم شمرده می شود.(www.noormags.com/view/Magazine/ViewPages.aspx?ArticleId=101025مقاله اصلاح و انقلاب در آموزه های قرآنی، سید مرتضی هزاوه ای).
اقامه امربهمعروفونهیازمنکر، ویژگی جامعه انقلابی
امر به معروف دستوری از واجبات دین است که به معنای واداشتن دیگران به سوی هر باور یا عملی است که حسن دارد و پسندیده بودن آن از نظر عقل و شرع شناخته شده و مورد تأیید است. نهی از منکر فریضه ای دیگری که به معنای باز داشتن از هرعمل یا باوری که زشتی و ناپسندی آن از نظر شرع شناخته شده است.
این دو فریضه از مهم ترین احکام سیاسی- اجتماعی اسلام و از وظایف و واجبات قطعی مسلمانان است. در و جوب امر به معروف و نهی از منکر بین اهل شریعت اسلام، اختلافی وجود نداشته و وجوب آن مورد اتفاق فقهای مذاهب و امت می باشد(نجفی، ج21، 1404ق. ص358 و غزالی، 1406ق. ص333).
امر به معروف و نهی از منکر یکی از روش های مبارزه است، مبارزه با فساد و تباه شدن جامعه در جهت ایجاد نظام عالی اجتماعی اسلام و دوام و استمرار آن. امر به معروف و نهی از منکر یکی از تعلیمات اسلامی است، یکی از ارکانی است که به نص صریح متون اسلامی و فرموده پیامبر(ص) اگر از بین برود تمام تعلیمات اسلامی از بین رفته است. امر به معروف و نهی از منکر تثبیت کننده روحیه انقلابی و ضامن بقای اصول اساسی اجتماع است. از آنجاییکه هر مسلمان در تعیین سرنوشت جامعه اش و بازتابی که اعمال دیگران در نوشت او نقش دارد ایجاب می کند که وی ناظر و مراقب همه اموری باشد که در اطراف او در جامعه اش اتفاق می افتد
- لزومايجادامّتىازسوىمسلمانانبراىدعوتبهامربهمعروفونهىازمنكر:ولتكنمّنكمأمّةيدعونإلىالخيرويأمرونبالمعروفوينهونعنالمنكر ...بايد از ميان شما طايفهاى باشند كه مردم را به سوى خير دعوت نموده، امر به معروف و نهى از منكر كنند. و اين طايفه همانا رستگارانند (آلعمران/ 104).
دکتر عماد افروغ در مورد نقش امر به معروف و نهی از منکر در عمق بخشیدن بیشتر به انقلاب اسلامی می گوید: «اما بپردازیم به اینکه چرا انقلاب تئوریزه نشد یا تئوری پردازی ناقص شد؟...به نظر می رسد عواملی چند نقش افرین بوده است...اما مسأله دوم به نظرم نگاه تمامیت خواه ]علما [ به دولت دینی و غفلت از نقش ورسالت نقادی از سوی آنها...بنده معتقدم دولت دینی باید تحت نظارت مستمر قرار بگیرد و موضوع دائمی امر به معروف و نهی از منکر باشد. مخصوصا نظارت مستمری از سوی علماء و حوزویان و سازمانهای حوزه بر دولت دینی صورت گیرد، در غیر این صورت، دولت دینی هرآن در معرض مبدل شدن به دین دولتی است. ولی این نقش و رسالت را نمی بینیم، حتی متولیان امر وقتی بحث امر به معروف و نهی از منکر می شودبسیار دیدگاه تنگ نظرانه و سطحی نسبت به امر به معروف و نهی از منکر دارند، یعنی امر به معروف و نهی از منکر را به چهار بر خورد خیابانی و امثال ذالک تعمیم و تقلیل می دهند. در حالیکه امر به معروف و نهی از منکر نظام تمام عیار حکومتی است».(افروغ، 1386. صص43-45.)
- برخوردارىجامعهازنصرتخدا،درگروامربهمعروف:... ولينصرنّاللّهمنينصره ...* الّذينإنمّكّنَّهمفىالأرضأقامواالصّلوةوءاتواالزّكوةوأمروابالمعروف... را كه يارى او كنند يارى مىكند كه وى توانا و نيرومند است
- امربهمعروف،زمينهسازوحدت اجتماعی:ولتكنمّنكمأمّةيدعونإلىالخيرويأمرونبالمعروفوينهونعنالمنكر ...* ولاتكونواكالّذينتفرّقواواختلفوامنبعدماجآءهمالبيّنت ....(آلعمران (3) 104 و 105).
- امربهمعروفامّتمؤمن،زمينهحفظآنانازشكستدربرابرهجومدشمنان:كنتمخيرأمّةأخرجتللنّاستأمرونبالمعروف ...* لنيضرّوكمإلّاأذىًوإنيقتلوكميولّوكمالأدبارثمّلاينصرون. شما بهترين امتى بوديد كه براى مردم پديد آمديد. چون امر به معروف و نهى از منكر مىكنيد ... جز دردسر زيانى به شما وارد نمىآورند و اگر به جنگ با شما برخيزند آن چنان مىگريزند كه پشت سر خود را ننگرند و بعد از آن هم يارى نخواهند شد(آلعمران/110 و 111).
دلایل و مستندات قرآنی امر به معروف و نهی از منکر، نسبت به نحوه عمل به این فریضه اطلاق دارند؛ به گونه ای که در مقام اجرا می تواند هر گونه راهبرد معقول و روش های مختلف به تناسب انواع و مراتب معروف و منکر را شامل گردند( خرازی، 1415ق،ص 75).
صاحب جواهر در رد دیدگاهی که شرط قدرت بر اجرای امر به معروف و نهی از منکر را از طریق ولایت داشتن واجب شمرده اند، به همین اطلاق ادله تمسک کرده و با توجه به اطلاق این ادله عمل به این فریضه را از راههای که تحصیل آن در توان مکلف باشد، واجب شمرده است؛ زیرا قدرت شرط تکلیف و عجز نیز مسقط هرتکلیفی است(نجفی،1404، ج22، ص155).
دکتر حسن روحانی در این مورد می نویسند:
مشارکت عمومی یک ضرورت برای حل معضلات اجتماعی است.باید همه دست به دست هم دهیم. مردم باید وارد صحنه شوند؛ همچنانکه در کشورههای پیشرفته غربی چنین است. هنجارهای اجتماعی در کشورهای غربی چگونه سامان یافته است؟ این امر به معروف ونهی از منکر را که ما فقط شعار آن را می دهیم غربی ها به آن عمل می کنند(روحانی، ج3، 1388، ص310).
مردمگرایی بهجای مردمگریزی.
مردم گرایی یکی از مؤلفه های اصلی هرانقلاب اجتماعی می باشد. اهمیت، نقش و جایگاه مردم در یک حرکت اجتماعی است که آنرا از یک شورش، کودتا و نهایتا یک جنبش به یک انقلاب تمام عیار مردمی ارتقا می دهد. اگر در یک انقلابی نقش مردم کمرنگ و یا نادیده گرفته شود حرکت اجتماعی انجام شده بدون ریشه و بدون پشتوانه خواهد شد.
یکیدیگرازمبانی،محوربودنمردماستکهوقتیمامردمیبودنراومحوربودنمردمرابااسلامهمراهمیکنیم،ترکیبآنمیشودجمهوریاسلامی؛جمهوریاسلامییعنیاین؛مردممحورند،مقاصدبرایمردماست،هدفهامتعلّقبهمردماست،منافعمالومِلکمردماست،اختیاردردستمردماست؛اینهامردمیبودناست: رأیمردم،خواستمردم،حرکتمردم،عملمردم،حضورمردموشرافتمردمدرنظامجمهوریاسلامی. اینیکیازآنمبانیاستوبهمعنایواقعیکلمهبایدبهاینمعتقدبود.( KHAMENEI.IR). اینک مردم و نقش توده های اجتماعی از نگاه قرآن کریم:
- مشاركتسياسىمردم در اسلام:فبمارحمةمّناللّهلنتلهم ... وشاورهمفىالأمر ...رحمت خدا تو را با خلق، مهربان و خوش خوى گردانيد، ...ودر كار جنگ مشورت نما ...(آلعمران/159).
سخنانانسانسازعلیبزرگتفسیرخوبیازآیه در اهمیتنقشمردمدرفرهنگدینیپردهبرمیدارد،امامدرنامهمعروفشبهمالکاشترمیفرماید:...دوستداشتنیترینچیزهادرنزدتو،درحقمیانهترین،ودرعدلفراگیرترین،ودرجلبخوشنودیمردمگستردهترینباشد،کههماناخشمعمومیمردمخشنودیخواصراازبینمیبرد،اماخشمخواصراخوشنودیهمگانبیاثرمیکند. خواصجامعههموارهبارسنگینیرابرحکومتتحمیلمیکنند؛زیراسختیاریشانکمترودراجرایعدالتهمهناراضیتر،ودرخواستههایشانپافشارتر،ودرعطاوبخششهاکمسپاستر،ودرهنگاممنعخواستههادیرعذرپذیرترودربرابرمشکلاتکماستقامتترمیباشند.
درتعبیردیگریامیرالمؤمنین (ع) مردمرابهعنوانعماد (ستون) دینومایههمبستگیامتوقدرتدفاعیکشوراعلاممیکندومیفرماید: وانماعمادالدینوجماعالمسلمینوالعدهلاعداءالعامهمنالامه»بنابراینآنندایکهتوجههمهبایدبهسویآنباشدامورعامهمردماست.
- حفظآزادىمردمازسوىحكومتها:ماكانلبشرأنيؤتيهاللَّهالكتبوالحكموالنبّوةثمّيقولللناسكونواعبادالىمندوناللَّهولكنكونواربنيّن ...هيچ بشرى را نسزد كه خداى تعالى كتاب و حكم و نبوتش داده باشد آن گاه به مردم بگويد به جاى خدا مرا بپرستيد و ليكن چنين كسى اين را مىگويد كه اى مردم بخاطر اينكه كتاب آسمانى را تعليم مىدهيد و درس مىگيريد ربانى...(آلعمران/ 79).
- سلبآزادىمردمازسوىمستكبران:فمآءامنلموسىإلّاذرّيَّةمّنقومهعلىخوفمّنفرعونوملإيهمأنيفتنهموإنّفرعونلعالفىالأرضوإنّهلمنالمسرفين.(در آغاز) جز گروهى از فرزندان قوم او به موسى ايمان نياوردند، آنهم با ترس از اينكه فرعون و درباريانش آنان را گرفتار سازند، چون فرعون در آن سرزمين تسلطى عجيب داشت و (در خونريزى) از اسرافكاران بود ( يونس/83).
- آزادیمردمدرپذيرشاسلام:لااكراهفىالدينقدتبيّنالرشدمنالغىّ ...در قبول دين، اكراهى نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است (بقره/256).
معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران در مورد توجه به توده مردم خصوصاً طبقات مستضعف مردم می فرمایند: «جنگ های پیامبر(ص) همه اش با اغنیا و گردن کلف ها بود. با ثروتمند ها بود. خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسؤولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه داری گردد و اغنیا وو ثروتمندان از اعتبار بیشتری برخوردار شوند. معاذ الله که این با روش انبیا و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین(ع) سازگار نیست(خمینی، 1361.ج20،ص: 341).
اصولا یکی از عناوینی که منعکس کننده دیدگاه اسلام در زمینه حقوق مردم در نظام اسلامی است عنوان «اجیر» است؛ یعنی خدمتگزار. رسول اکرم(ص) می فرماید: الا وانی انا ابوکم الا و انی انا مولاکم الا وانی انا اجیرکم. آگاه باشید که من پدر شما هستم، آگاه باشید که من زمامدار شما هستم، آگاه باشید که من اجیر(خدمتگزار) شما هستم.( شیخ مفید،1364، ص353).
نتیجه
اینک ودر روزگار معاصر، که ساحت فطری جهان، بیش از هر روز دیگر، نیازمند خورشید درخشندۀ دیانت است طوفان های بی هنگام چنان عاصیانه و سرکشانه می وزند که چشم آدمیان را به خار و خاشاک می بندند و هوا چنان غبار آلود می شود که هر حقیقت روشن از نظر پنهان می ماند. ذهن پرسشگر جوانان، دراین میان کوشیده اند تا اندیشه ها و مکتب ها را بسنجند و در پی جرعه ای شناخت از جاری چشمه ها سراغ بگیرد.
حقیقت این است که طلوع خورشید انقلاب اسلامی از افق عصر جدید، مفاهمی نو را با الهام از آموزه های قرآن در بستر اندیشه ها جاری ساخته و اهل دل را به تکاپوی اندیشه ورزی انداخته است، اما آنچه در این میان بیش از هرهنگام دیگر بایسته می نماید، معرفی ژرفای اساسی اندیشه اسلامی است که هم می تواند برای آینده هم در عرصه فردی سازنده، آرامش بخش و نوید افزا باشد و هم در سطح اجتماعی از رهگذر اتکا به قدرت نرم افزاری فرهنگ و اندیشه، آرمانهای استقلال خواهانه، عدالتخوانه و سلطه ستیزانه خود را به منصه ظهور رسانده و الهام بخش ملت های مستضعف در تلاش برای دست یابی به نظم پایدار ونظام عاری از سلطه قدرت های استکباری گردد.
بی تردید اسلام به عنوان یک مکتب زنده و پیشرو، در طول تاریخ و با استفاده از دستورات قرآن، انقلابهای بزرگی را رهبری کرده است، چه اینکه ظهور اسلام خود انقلاب عظیم در تاریخ بشریت است. در طول تاریخ اسلام انقلابهای دیگری نیز با الهام از اندیشه ی اسلامی تحقق یافته و تحقق خواهد یافت بنابراین باید بکوشیم تا انقلاب اسلامی را در حد یک حادثه ساسی و اجتماعی وحدود به فضای جغرافیای ایران فرو نکاهیم.
امروز که هم دوست وهم دشمن به این نتیجه رسیده است کهتا قرآن کتاب راهنمای مسلمین است و تا نام محمد (ص) در فرار مناره ها بلند است و تا کعبه پا برجاست ، امکان ندارد سیاست ما در کشورهای اسلامی به پیش برود و یا پا برجا بماند.باید مسلمانان را به تفکر در این کتاب مقدس دعوت کنیم، خواندن و تفکر قرآن کریم را جزء برنامه های اصلی زندگی خود خود قرار دهیم و نگذاریم این کتاب آسمانی از صحنه زندگی اجتماعی ما حذف شود. در این صورت است که انقلاب و انقلابیگری نه تنها با چالش مواجه نخواهد شد، بلکه هر روز ژرفای آن عمق بیشتر یافته و ابعاد انسانی واجتماعی آن گسترده تر خواهد شد.
منابع و مأخذ:
- قرآن کریم.
- نهج البلاغه.
- ابوالحسین،احمدبنفارسبنزکریا،معجممقاییساللغه،ج5،بهتحقیقوضبطعبدالسلاممحمدهارون،قاهره، شرکهمکتبهالحلبی،1389ق.
- ابوالحمد،عبدالحميد،مبانيسياست،تهران؛توس 1376.
- افروغ،عماد،انقلاباسلامیومبانیبازتولیدآن،تهران،شرکتانتشاراتسورهمهر، 1386.
- امام علی، بن ابیطالب،ﻏﺮراﻟﺤﻜﻢﻓﻲﺷﺮحدرالکلم،آﻣﺪي،شارح: ﻋﺒﺪاﻟﻮاﺣﺪاﺑﻦﻣﺤﻤﺪ، ﻗﻢ،داراﻟﻜﺘﺐاﻻﺳﻼﻣﻴﻪ . بی تا
- آرنت، هانا،انقلاب،ترجمهعزتاللهفولادوند،تهران: انتشاراتخوارزمي 1361.
- آرون،ريمون،مراحلاساسيانديشهدرجامعهشناسي،ترجمهباقرپرهام، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1366.
- آشوري، داریوش،دانشنامهسياسي،تهران، نشر مروارید،1387.
- آصفی،محمدمهدی،مبانینظریحکومتاسلامی،ترجمهدکترمحمدسپهری،تهران،مجمهجهانیتقریبمذاهباسلامی، 1385.
- حلی، حسن بن یوسف،الفینالفارقبینالصدقوالمینفیامامهعلی (ع)،نجف،چاپسنگی،بیتا،ص25 بهنقلازداودفیرحی،دانش،قدرتومشروعیتدراسلام، تهران،نشرنی، 1378.
- خرازی،سیدمحسن،الامربالمعروفوالنهیعنالمنکر،قم،جامعهمدرسین، 1415ق.
- خسروپناه،عبدالحسین،جامعهمدنیدربسترحکومتدینی،قم،نشروثوق، 1378.
- خمینی،روحالله،صحیفهنور،ج20،تهران،مرکزمدارکفرهنگیانقلاباسلامی، 1361.
- روحانی،حسن،اندیشههایسیاسیاسلام،ج3،تهران،انتشاراتکمیل، 1388.
- شحاته،عبداللهمحمود،تفسيرالقرآنالكريم،ج1، با استفاده از نرم افزار جامع التفاسیر3، تهیه شده در مرکز نرم افزاری نور.
- شریعتی، علی،تاریخوشناختادیان،ج2، تهران،تشیع، 1359.
- شیخمفید،الامالی،باتحقیقحسیناستادولیوعلیاکبرغفاری،مشهد،بنیادپژوهشهایاسلامی، 1364.
- طباطبائیفر، سیدمحسن،نظامسلطانیازدیدگاهاندیشهسیاسیشیعه،تهران،نشرنی، 1384.
- طباطبايى،محمدحسين،ترجمهتفسيرالميزان،20جلد،جامعهمدرسينحوزهعلميهقم،دفترانتشاراتاسلامى، قم،چاپ: 5، 1374.
- غزالی،ابوحامدمحمد،احیاءعلومالدین،بیروت،دارلکتبالعلمیه، 1406ق.
- مغربیتمیمی،نعمانبنمحمد،دعائمالاسلام،ج2،قم،مؤسسهآلالبیتعلیهمالسلام، 1385.
- مکارم شیرازی، ناصر،تفسیرنمونه،ج3،تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374.
- نجفی،محمدحسن،جواهرالکلامفیشرحشرایعالاسلام،ج21،بیروت،داراحیاءالتراثالعربی،نوبتهفتم، 1404ق.
سایت های انترنتی:
- KHAMENEI.IR (بیاناتدرمراسمبیستوهفتمینسالگردرحلتامامخمینی (رحمهالله)، ۱۳۹۵/۰۳/۱۴).
- www.noormags.com/view/Magazine/ViewPages.aspx?ArticleId=101025(مقالهاصلاحوانقلابدرآموزههایقرآنی،سیدمرتضیهزاوهای).
[1]- فارغالتحصیلکارشناسیارشد،دانشگاهرازیکرمانشاه
