به گزارش هزارماسوله ، دیروز پیامی برایم فوروارد شد از جنس تکرار. هم محتوا برخوردار از این صفت بود و هم نویسنده محترم آن.
(دیدار و گفتگوی صمیمانه با مدیر و کادر آموزشی محل تحصیل پریا؛ دکتر برهان ولدبیگی فعال حوزه سلامت و محیط زیست.)
نام «پریا» شاید از نظر مصداق برای بسیاری نامِ آشنایی نباشد اما با خواندن متن گزارش، جریان این دختر معصوم و خانواده او برای – حداقل- مردمان منطقه اورامانات موضوعی ناآشنا نیست. «پریا» تنها فرزند مرحوم فردین رستمنژاد است که سی شهریور 1403 پس از مدتها تحمل درد بر اثر جراحات کولبری از میان ما رفت(خداوند غریق رحمتش کند).
تلاش در جهت سرو سامان دادن به زندگی این دختر معصوم و امثال او وظیفه انسانی و ایمانی همه ما و به ویژه مردمان منطقه اورامانات است و هر گونه تلاش در این زمینه؛ فردی یا جمعی قابل ستایش و تقدیر و برای آنان که ایمانی به سرای باقی دارند مأجور آن جهانی نیز خواهد بود. آنچه مرا به نوشتن این سطور واداشت نه از باب نقد ذاتی موضوع و نقد تلاش جناب دکتر بلکه از جنبه «کیفی» موضوع است.
«کرامت و شرافت» هر انسانی گوهری بخشیده شده به اوست که در جهان بینی الهی والاتر از کعبه است. این کرامت نباید در هیچ شرایطی و تحت هیچ عنوانی لکهدار شود. این ویژگی انسانی سوای دین، آیین، مذهب، جنسیت، زشت یا زیبا، مرفه یا گدا بودن فرد است.
توجه به زندگی ایتام امری پسندیده است اما آیا نام بردن از آنها و رسانهای کردن آن و درخواست مکرر از مردم برای مساعدت مالی به آنها در منافات با حفظ آن «گوهر انسانی» نیست؟! آیا این به مثابه «قورت دادن کرامت انسانی» به بهانه «دغدغهمندی نسبت به اوضاع نابسامان آنها» نیست؟! ناپسند بودن این امر وقتی است که این تلاشها و درخواست مساعدت در محیطی انجام شود که کوچک و بزرگ آن محیط از وضعیت این عزیز یا عزیزان اطلاع دارند و این عزیز و امثال او در دورانی بسیار حساس از عمر خود که دوران کودکی است به سر ببرند.
علیرغم ظن غالب بنده بر دغدغهمندی کاک دکتر نسبت به این خانواده محترم و این دختر معصوم، آیا ترس این نخواهد بود که این کودک در جمع دوستانش به این نابسامانی یادآور شود یا بعدها این گزارشها را رصد کند؟! ضربات روحی و روانیایی که او ممکن است در این نوع از برخوردها ببیند با کدام مساعدت مالی قابل جبران خواهد بود؟! یکی از اسرار توصیه ذات آگاه بر آشکار و نهان بندگان بر ترجیح «خفا انجام دادن مساعدت به ایتام» همین امر است. چه زیبا الگویی است جناب محمدیان آن معلم دلسوز و خوش سلیقه مریوانی که با دیدن بیماری و ریختن موهای دانش آموز معصومش که هم سن و مقطع پریا نیز بود سر خود را تراشید تا مبادا قلب مهربان و پاک و معصوم او دچار ضربات جبران ناپذیر و کرامت او دچار چالش شود.
در همان ابتدای خبر فوت مرحوم «فردین» و درخواست مساعدت از سوی کاک دکتر، به نمایندگی از موسسه خیریه صلاح الدین ایوبی، تعهد موسسه نسبت به حمایت از «پریا» تا پایان تحصیلات تکمیلی را به ایشان اطلاع دادم و عرض کردم که حمایت از این خانواده در همان ابتدای مجروح شدن مرحوم فردین تا امروز انجام شده و ادامه خواهد داشت و اعضای موسسه نیز تا کنون چندین بار به ملاقات ایشان رفته و در توان خود مساعدت مالی انجام شده است. انتظار این بود که کاک دکتر در مراسم تعزیه مرحوم و به هنگام تکرار موضوع، به حمایت موسسه اشاراتی میکرد که متأسفانه چنین امری تا کنون از سوی ایشان در هیچ مجلس و محفلی انجام نشده است که هدف از این کم لطفی را باید ایشان جوابگو باشند.
موسسه صلاح الدین عارض است که در مدت 15 سال فعالیت خود بر رعایت اصل «حفظ کرامت و آبروی» مددجویان خود متعهد بوده و خواهد بود به طوری که در این مدت نام هیچ مددجویی به هیچ فرد خیّر یا ارگانی داده نشده است. موسسه ایتام بسیاری را تحت حمایت خود دارد که نام آنها را جز تعدادی از اعضای هیئت مدیره کسی نمیداند. برخی از این ایتام در محل سکونت «پریا» نیز به سر میبرند. بارها از سوی خیّرینی جهت مساعدت اسامی خواسته شده که موسسه از انجام این کار خودداری کرده است.
امید است مواظب حفظ این گوهر خدادادی باشیم.
هیئت مدیره موسسه صلاح الدین ایوبی پاوه
جهانگیر ولدبیگی
