هزار ماسوله:وصل می شوی به ماهی که با فطر آغاز می شود. با عیدی سرشار از شادی و عشق. مهمانی همچنان هست. لطیف عالم میزبان خوبی است اگر ما هم مهمان قدرشناسی باشیم. همین راه را ادامه دهیم، پایانی نیست بر این ضیافت الهی. بی انتهاست راه عشق.
ماه مهمانی خدا، طریقت عشق را می آموزد به آدم.هر سال هم می آید و آدمهایی را آدم تر می کند. غفلت را دور می کند و می مانیم همان آدمی که او می خواهد.
ماه ترین ماه خدا، معرفت می خواهد، معرفت هم عشق.این دو که باشد دیگر تمام است.
آنگاه است که در همین شهر و دیار شلوغ و پر هرج و مرج، دیگر نمی بینی آن بدی ها را. نگاه بد نمی کنی، چشمانت پاک پاک می شود. زلال همچون اشک، همچون چشمان کودک معصوم، پاک به مانند برگ گل.
زبانت نمی چرخد به آن بدگویی. گوش هایت هم هر آنچه که نباید، نمی شنود. کر می شود آن هنگام.
لبخند می زنی زمانی که همشهری ات را می بینی و به او سلام می دهی. قشنگ است نه؟!
رمضان می رود. رمضانی ماندن را که پایانی نیست. هست؟!
و فردا عیدی است به زیبایی معنویت. هدایای این عید قشنگ، فردا میان هر آن که معرفت و عشق رمضان را، حرمت و قداست آن را نگهداشت، ارزانی خواهد شد.
چه زیباست که عید فطر با جمعه موعود هم آغوش گشته و هم آواز. دعایمان را برای آمدنش دریغ نکنیم.
ماه مهمانی خدا، طریقت عشق را می آموزد به آدم.هر سال هم می آید و آدمهایی را آدم تر می کند. غفلت را دور می کند و می مانیم همان آدمی که او می خواهد.
ماه ترین ماه خدا، معرفت می خواهد، معرفت هم عشق.این دو که باشد دیگر تمام است.
آنگاه است که در همین شهر و دیار شلوغ و پر هرج و مرج، دیگر نمی بینی آن بدی ها را. نگاه بد نمی کنی، چشمانت پاک پاک می شود. زلال همچون اشک، همچون چشمان کودک معصوم، پاک به مانند برگ گل.
زبانت نمی چرخد به آن بدگویی. گوش هایت هم هر آنچه که نباید، نمی شنود. کر می شود آن هنگام.
لبخند می زنی زمانی که همشهری ات را می بینی و به او سلام می دهی. قشنگ است نه؟!
رمضان می رود. رمضانی ماندن را که پایانی نیست. هست؟!
و فردا عیدی است به زیبایی معنویت. هدایای این عید قشنگ، فردا میان هر آن که معرفت و عشق رمضان را، حرمت و قداست آن را نگهداشت، ارزانی خواهد شد.
چه زیباست که عید فطر با جمعه موعود هم آغوش گشته و هم آواز. دعایمان را برای آمدنش دریغ نکنیم.