وبلاگ آرمانخواهي در يكي از پستهاي خود نوشت؟
تشخيص اصلح در همه انتخابات كار دشواري است به چند دليل!
يكم اينكه بايد بداني داري درباره چه جايگاهي حرف ميزني؟ يعني مثلا بداني كه ابعاد مساله رياست جمهوري و حدود اثرگذاري آن چيست و تا كجاها پيش ميرود؟
دوم اينكه حالا چه فردي با چه خصوصياتي براي اين امر مناسب است؟ آيا بايد آدمي اجرايي باشد يا نظري يا هر دو؟ در چه زمينه اي اطلاع كافي نياز دارد، اقتصاد، فرهنگ يا...؟ روحياتش چطور بايد باشد؟ و دهها مساله ديگر!
و سوم كه از همه سختتر است تطبيق اين نكات است با مصاديق! در اينجا عمده سختي كار به اين دليل است كه اطلاعات ما از كانديداها اندك است. يكسري كدهاي جزئي و حرفهاي كلي دربارهشان ميدانيم و صدها شايعه و حرف سياسي و ادعا و حس بيمبناي خوب و بد! اين يعني انتخاب مبتني بر اخلاق و عقلانيت خيلي سخت است.
عمده علت اين شرايط هم يكي غبارآلود شدن فضا توسط رقبا و جريانات سياسي است و ديگري، كمكاري نخبگان مطلع و كارشناسان امر! مثلاً اگر كارشناسان صادق و بيغرض هر عرصه، دست به قلم ميشدند و عملكرد افراد را در دوره مديريتشان بر يك ارگان، بصورت علمي و بر اساس اطلاع دقيق، نقد كرده و با پس و پيش خود مقايسه ميكردند، مردم راحتتر ميتوانستند تصميم بگيرند و لازم نبود براي اثبات يا سلب يك گزينه به دو سه كد جزئي كه معلوم نيست چقدر بايد ضريب بگيرند استناد كنند!
خود فرد كانديدا هم بايد چند ويژگي داشته باشد. آنچه بر كليت رفتار او اثرگذار است گفتمان و جهتگيري اوست ولي اين كافي نيست. عمده كانديداها اهداف خوبي را بيان ميكنند و در همين حد باقي ميماند! برخي حتي برنامه هم ارائه ميدهند كه خيلي خوبست ولي مساله اينجاست كه فرد مجرب، علاوه بر داشتن برنامه بايد موانع موجود بر سر راهش را نيز بشناسد. طرف ميآيد و برنامههايش را ارائه ميدهد و نميداند كه اين برنامه خوب وقتي به ساختار فشل «اداري مالي» حاكم بر ارگانهاي ما ميخورد تبديل به هيچ ميشود!
آن كسي ميتواند در نهايت عملاً تغييري را ايجاد كند كه راه عبور از اين ساختار فشل و ساير موانع را نيز به خوبي بداند و بر اين واقعيت موجود آگاه باشد.
در پايان آنچه مخاطب بايد بررسي كند، ميزان توان اين فرد در تحقق ادعاهاي اوست كه شايد بهترين امر، سوابق فرد باشد. اگر او توانسته باشد پيش از اين موانع موجود را برداشته، تحولي در كار خود داشته باشد بعيد نيست كه در آينده نيز از عهده اين امر بر بيايد. نيروهاي انقلابي كه سوابق روشن مديريتي دارند از اين حيث قابل اعتمادند.
يكم اينكه بايد بداني داري درباره چه جايگاهي حرف ميزني؟ يعني مثلا بداني كه ابعاد مساله رياست جمهوري و حدود اثرگذاري آن چيست و تا كجاها پيش ميرود؟
دوم اينكه حالا چه فردي با چه خصوصياتي براي اين امر مناسب است؟ آيا بايد آدمي اجرايي باشد يا نظري يا هر دو؟ در چه زمينه اي اطلاع كافي نياز دارد، اقتصاد، فرهنگ يا...؟ روحياتش چطور بايد باشد؟ و دهها مساله ديگر!
و سوم كه از همه سختتر است تطبيق اين نكات است با مصاديق! در اينجا عمده سختي كار به اين دليل است كه اطلاعات ما از كانديداها اندك است. يكسري كدهاي جزئي و حرفهاي كلي دربارهشان ميدانيم و صدها شايعه و حرف سياسي و ادعا و حس بيمبناي خوب و بد! اين يعني انتخاب مبتني بر اخلاق و عقلانيت خيلي سخت است.
عمده علت اين شرايط هم يكي غبارآلود شدن فضا توسط رقبا و جريانات سياسي است و ديگري، كمكاري نخبگان مطلع و كارشناسان امر! مثلاً اگر كارشناسان صادق و بيغرض هر عرصه، دست به قلم ميشدند و عملكرد افراد را در دوره مديريتشان بر يك ارگان، بصورت علمي و بر اساس اطلاع دقيق، نقد كرده و با پس و پيش خود مقايسه ميكردند، مردم راحتتر ميتوانستند تصميم بگيرند و لازم نبود براي اثبات يا سلب يك گزينه به دو سه كد جزئي كه معلوم نيست چقدر بايد ضريب بگيرند استناد كنند!
خود فرد كانديدا هم بايد چند ويژگي داشته باشد. آنچه بر كليت رفتار او اثرگذار است گفتمان و جهتگيري اوست ولي اين كافي نيست. عمده كانديداها اهداف خوبي را بيان ميكنند و در همين حد باقي ميماند! برخي حتي برنامه هم ارائه ميدهند كه خيلي خوبست ولي مساله اينجاست كه فرد مجرب، علاوه بر داشتن برنامه بايد موانع موجود بر سر راهش را نيز بشناسد. طرف ميآيد و برنامههايش را ارائه ميدهد و نميداند كه اين برنامه خوب وقتي به ساختار فشل «اداري مالي» حاكم بر ارگانهاي ما ميخورد تبديل به هيچ ميشود!
آن كسي ميتواند در نهايت عملاً تغييري را ايجاد كند كه راه عبور از اين ساختار فشل و ساير موانع را نيز به خوبي بداند و بر اين واقعيت موجود آگاه باشد.
در پايان آنچه مخاطب بايد بررسي كند، ميزان توان اين فرد در تحقق ادعاهاي اوست كه شايد بهترين امر، سوابق فرد باشد. اگر او توانسته باشد پيش از اين موانع موجود را برداشته، تحولي در كار خود داشته باشد بعيد نيست كه در آينده نيز از عهده اين امر بر بيايد. نيروهاي انقلابي كه سوابق روشن مديريتي دارند از اين حيث قابل اعتمادند.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد