مصاحبه با تنها غسال زحمتكش شهرستان پاوه/لزوم توجه مسئولين به انتخاب كمكياري براي اين مرد زحمتكش

کد خبر: 226401|19:25 - 1393/04/21
نسخه چاپی
مصاحبه با تنها غسال زحمتكش شهرستان پاوه/لزوم توجه مسئولين به انتخاب كمكياري براي اين مرد زحمتكش
غسال شهرستان پاوه : در طول چهارده سال خدمتم، اصلا مرخصي به من نداده اند و يك بار به مسافرت نرفته ام و با ازدواج دخترهايم در تهران نيز حتي به قصد ديدن انها نتوانسته ام از شهر خارج شوم و اين به دليل ان است كه شهرداري يك نفر را براي كمك يار اينجانب انتخاب نمي كند .
به گزارش خبرنگارهزارماسولهبه پيشنهاد جمعي از كاربران اين سايت برآن شديم كه مصاحبه اي را با تنها غسال شهرستان پاوه داشته باشيم.
 
 
به عنوان اولين سوال لطفا خودتان را معرفي نماييد؟
اينجانب غفار اداك متولد 1338 داراي 5 فرزند چهار دختر و يك پسر مي باشم و داراي 8 برادر كه دونفر از انها فوت نموده و 4 خواهر كه يكي از انها نيز فوت نموده است.
چند سال است كه با اين شغل مشغول و چطور وارد شغل غسالي شديد؟
اين شغل را از 14 سال پيش و در همين شهرستان شروع كردم و قبل از اين شغل ساكن روستاي ژيوار و هيچ گونه كار غسالي را انجام نداده بودم و از چهارده سال پيش كه به پاوه آمدم ، بعد از مدتي كه در شهرداري به كارگري مشغول بودم با هماهنگي اين سازمان به غسالخانه پاوه جهت شستشوي ميت آمدم و با تجربه اي كه از شستشوي اولين ميت كه فرزند كوچك خود، در روستاي ژيوار داشتم اين شغل را شروع كردم و با پرس و جوها و آموزشهاي لازم ازلحاظ غسل شرعي ميت، از روحانيت شهرستان اطلاعات كسب نموده  و الان با گذشت 14 سال به اين شغل مشغول و اكنون هم با گذشت اين سالها علاقه مند به اين شغل (غسالي) هستم .
خانواده شما در مورد شغلتان چه گفتند؟
خانواده ام در همان اوايل با شغلم مخالفت كردند و اظهار نارضايتي با اين شغلم را داشتند.
با توجه به اينكه خانه شما در كنار غسالخانه مي باشد، آيا مشكلاتي براي شما و خانواده تان به وجود نياورده است؟
در اوايل كار ، چون خانه مسكوني ما هم در داخل ساختمان غسالخانه بود فرزندانم از جنازه هايي كه چه در روز و چه در شب به غسالخانه انتقال مي دادند ترس وافري داشتند و با ديدن جنازه ها در اين مكان ، شب ها كابوس هاي فراواني مي ديدند و حتي چندين بار موقع خواب فرزندانم از ترس زياد به بيرون خانه مي شتافتند.پسرم هم  نيز با توجه به مسائل رواني پيش آمده در اوايل كار مجبور به ترك تحصيل شد و به گفته خودش كار غسالي در روحيه ايشان تاثير زيادي داشته است.
ساعت  كاريتان چطور است؟
ساعت كاري من 24 ساعته است، شب و روز و عاري از محاسبه و هرگونه اضافه كاراز طرف شهرداري در اين مكان خدمت مي كنم و با وجود كار 24 ساعته ام حقوق و مزاياي اينجانب به حدي نيست كه كفايت زندگي خانواده ام را بدهد.
آيا از طرف مردم كمكي به شما مي شود؟
گاها از طرف بستگان و اقوام ميتي كه به اين غسالخانه انتقال مي شوند، كمك هاي در حد توان خود نسبت به اينجانب ارائه داده اند .
آيا در فضايي كه كار مي كنيد و خانواده هايي كه عزيزانشان را از دست داده اند و گريه مي كنند در روحيه شما تاثيري نداشته است؟و اگر داشته بيشترين تاثير براي چه كسي بوده است؟
بله، تحت تاثير قرار گرفته ام،نمونه آن مرحومماموستا ملا حبيب كريميكه اينجانب را غرق در اندوه و تحت تاثير قرار داد و نمونه ديگر نيز خانواده اي شش نفره از اهل روستاي بلبر در مسير دالاني نودشه تصادف كرده بودند و هر شش نفر اعضاي خانواده به رحمت يزدان پيوستند در بين اعضاي اين خانواده دختري 14 ماهه كه هيچ گونه زخم و كوفتگي در بدن خود نداشت خيلي تحت تاثير قرار گرفتم و منجر به گريه و سرازير شدن اشكهايم شد و الان هم با خاطره اي كه از آن دارم هيچوقت از ذهنم پاك نخواهد شد
از اقوام و بستگان خود كسي را شستشو داده اي؟
دو نفر از عموزاده هايم در روستا و همچنين فرزند كوچك خود و چند نفر از فاميلهاي نزديك كه آنها را شستشو داده ام.
پيش آمده است كه بگويي نمي توانم اين جنازه را بشورم؟
نخير تاكنون پيش نيامده ، و حتي جنازه هايي هم بودند كه بر اثر تصادف و يا جراحات شديد وارده ، باعث نشستن آنها نشده ام و آنها را غسل و كفن داده ام.
گاها جنازه اي بعد از گذشت يك ماه و بيشتر، از كوهستان آورده اند و از بوي اين جنازه هيچ گونه ناراحتي نداشته و آن را هم با كمال ميل شسته ام.
آيا در اين كار همسر شما هم به اين شغل مشغول است؟محاسبه بيمه شما چطور است؟
همسر اينجانب هم غسال است و بابت اجر و زحماتش در يك ماه كامل از طرف شهرداري تنها حقوق و زحمات 15 روز از آن را محاسبه ، كه آن هم به صورت ناچيز پرداخت مي كنند.
خدمت خودم حدود 14 سال محاسبه شده است و  شهرداري ده سال از 14 سال خدمتم در اين غسالخانه را محاسبه نموده است كه آن هم بدون اطلاع خودم ماههايي از سال را، ده روز محاسبه كرده است.
 
 

آيا تا به حال پيش امده كه جنازه اي در شب به خواب شما بيايد؟
نه اصلا پيش نيامده و همه جنازه ها از نظر من پاك بوده اند و ايرادي از ميت نگرفته ام و لذا ترسي ندارم كه شب ها به خوابم بيايند.
آيا تاكنون جنازه اي را به غسالخانه انتقال داده اند كه زنده شده و يا دست و سرو گردن خود را تكان داده باشد؟
نه اصلا پيش نيامده ولي بعضي از جنازه ها را كه به اينجا انتقال داده اند چهره آنها را به صورت خندان مشاهده كرده ام.
كسي تا الان از شما سوال كرده كه جنازه زير دستان شما احساس تكان خوردن دارد؟
حدود 5 يا 6 مورد پيش امده كه يا معاينات دكتر در غسالخانه و يا انتقال ميت به بيمارستان اين اشتباه آنها ثابت شد و در نهايت به رحمت يزدان پيوسته اند.
آيا تا الان پيش آمده كه جنازه اي با شما صحبت كند؟نه اصلا
در شهرستان پاوه اولين كسي كه شستي چه كسي بود؟
مردي نجاركه در جنب مسجد جامع سكونت داشت ،در آن لحظه دست و پاهايم مي لرزيد و پسرم نيز در آن شب خيلي ترسيده بود.
برخورد مردم با شما در اين مدت چگونه بوده است؟
گاها بعضي از مردم به قصد كمك براي شستشوي ميت وارد غسالخانه مي شوند ولي اينها به دليل عدم اطلاع و آگاهي كامل در اين زمينه فقط مزاحم هستند و كار شستشوي ميت را به تاخير مي اندازند.
چه بسيار اقوام و فاميل ميت به دليل خودداري از ورود آنها به داخل غسالخانه با شكستن شيشه ها و برخوردهاي تند وتوهين آميز مورد تهديد و حتي ضرب و شتم آنها قرار گرفته ام به ياد دارم در يك مورد حدود سي الي چهل نفر مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند ولي در مقابل، بعضي از مردم هم در آخر كار، تقديرو تشكر ويژ ه اي داشته اند.
ميانگين افراد فوت شده در سال چند نفر هستند و دليل اكثر مرگ و مير چه بوده است؟
افراد فوت شده در طول اين چهارده سال حدود 4000نفر بوده اند كه ميانگين ساليانه در اين شهرستان حدود 300 نفر بوده است.
مرگهاي طبيعي خيلي كم هستند و بيشترين مرگ و مير مربوط به تصادفات بوده است كه جوان هاي زيادي را به كام خود مي كشاند .

در آخر هرگونه حرف و سخني داريد را بيان نماييد؟
اكثرا اگر ميت فرد ثروتمندي بوده افراد آشنا يا فاميل و بستگان در كمك به شستشوي آن پيش قدم شده اند ولي اگر فردي فقير باشد كسي حاضر به آمدن و كمك به شستشوي ميت نيست در حالي كه همه ما چه ثروتمند و چه فقير، نهايت ما "مرگ" است.
وصيت من نيز اين است اگر من زودتر دار فاني را وداع گفتم همسرم مرا شستشو دهد و اگر هم همسرم زودتر از من دنيا را ترك كرد من او را شستشو دهم.
در طول اين چهارده سال اصلا مرخصي به من نداده اند و يك بار به مسافرت نرفته ام و با ازدواج دخترهايم در تهران نيز حتي به قصد ديدن انها نتوانسته ام از شهر خارج شوم و اين به دليل ان است كه شهرداري يك نفر را براي كمك يار اينجانب انتخاب نمي كنند .
همسر اين مرد زحمتكش نيز از ديد عموم مردم نسبت به خانواده ي آنها ناراحت است  و مي گويد: هنگامي كه در كنار خانم هاي همسايه محل مي نشينيم با ديد مرده شوري ترسناك، به ما نگاه مي كنند و اكثرا در زمان حضور ما آنجا را ترك مي كنند و اين خود باعث شده است كه ما هم در كنار انها حضور پيدا نكنيم.
و باز همسر اين مرد زحمتكش  مي گفت: از همان اوايل از ميت خيلي ترس داشتم تا زماني كه از بچه هاي كوچكي كه خيلي معصوم بودند شروع كردم تا كم كم اين ترس خود را برداشتم و نكته جالب اينكه اين بچه ها،زمان شستشو سر و گردن انها هميشه رو به قبله است و چنانچه در حين غسل انها را تكان مي دادم باز سر آنها رو به قبله تغيير مي كرد.

سخن پاياني اين زوج زحمتكش:
با اين وجود ما در اين مكان هم غسال هستيم هم خادم مسجد كه ثواب اخروي آن بيشتر از مادي بودن آن است و هم نگهبان وسايل شهرداري و هم نگهبان مرقد ملا مقصود.
شغل ما شايد از نظر ديد عموم مردم شغل خوبي نباشد ولي ما اجر و ثواب اخروي را از خداوند متعال خواهانيم.

 
 
 
 
 

نكاتي در مورد اين مصاحيه:
1-    اين مصاحبه به پيشنهاد جمعي از كاربران تهيه گرديه است .
2-    اين مصاحبه عين صحبتهاي آقاي اداك و همسرش است كه به رشته قلم در آمده است.
 
مصاحبه كننده: ياور اسكات

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد