به گزارشهزار ماسوله، گرچه نگارنده آمار دقیقی از مرگ و میر در جادههای اورامانات در دست ندارد اما ناگفته پیداست که تا کنون صدها تن جان خود را از دست دادهاند. پیشتر هم همچون یک شهروند مطالبی در این خصوصه نگاشته و در سایتهای محلی عرضه شده است زیرا انسان مادامی که موجودی اجتماعیست نخواهد توانست نسبت به زندگی یا مرگ همنوع و هموطن و همشهری و همسایه و همخانۀ خویش بی تفاوت باشد. تا کنون از عادیترین شهروندان(امثال بنده) تا عالیترین آنها( نظیر امام جمعۀ محترم شهر پاوه) به زبان مادری(کوردی) و به زبان رسمی(فارسی)، به زبانِ آکادمیک و آماری یا عاطفی و احساسی، به نجوا و به فریاد در این باره نوشتهاند و گفتهاند، تردیدی نیست که سطح خدمات افزایش یافته اما دریغا که جادهها و یارانِ جاده( اتومبیلهای بی کیفیت و رانندههای بی دقت و...) همچنان قربانی میگیرند و اشتهای سیری ناپذیرشان را انگار پایانی نیست. و انگار باید از این دعوا خود را بیرون کشید و به دعا پرداخت!
اما موضوع این یادداشت چیز دیگر و از نظر نگارنده حتی مهمتر است و آن همانا: تلف شدنِ وقت، انرژی و البته ذهن و دانایی و اخلاق در همین جادههاست. نگاهی به کانالها و سایتهای محلی نشان میدهد که بلافاصله پس از هر سانحه و حادثه و تصادفی در جاده، دعوا و نزاع و کشمکشی در فضای رسانهای نیز درمیگیرد؛ کاندیداهای احتمالی مجلس آینده به نمایندۀ کنونی میتازند، نماینده به دیگری و دیگران، طرفداران به این و آن، و همۀ شهروندان در نزاعی دستهجمعی گرفتار میآیند. کسانی که کمترین آشنایی با قلم و نوشتن ندارند بیدرنگ دست به قلم میشوند تا بختِ خود را بیازمایند تا بلکه اسم و رسمی بیابند، حتی فراتر و غمانگیزتر اینکه اندیشمندان و روشنفکران و نویسندگان این جامعۀ کوچک که قطعا تعدادشان هم زیاد نیست انگار هیچ دانش دیگری ندارند جز نوشتن از جاده همۀ ذهن و ضمیرِ خود را فدای جادهها میکنند! حال آنکه این افراد قطعا و یقینا هرکدام در کار و بار خود صاحب تخصص و توانایی هستند، بیگمان در همین شهرستان روانشناس و جامعهشناس و سیاستمدار و کتابخوان و کتابدانان و نویسندگان و مترجمانی هستند که اگر از غار خود بیرون بیایند خواهند توانست با نوشتن مطالب تخصصی، فکری، و فرهنگی به رشد آگاهی و اندیشه در جامعه کمک شایانی بکنند( به عنوان فقط یک نمونه نوشتههای معلم جوان و خوشذوقی به نامِ#سروش در یکی از همین سایتهای محلی که متاسفانه چندیست متوقف شده است) درست است که ما مردمانی لبریز از عاطفه و احساس هستیم، درست است که جانِ انسان بسیار بسیار عزیز و گرامیست، اما اصلا و ابدا درست نیست که همۀ اندیشۀ خود را قربانیِ جادهها بکنیم.
امید است که اهالیِ خرد و خردمندانِ اهل به اینِ یادداشتِ دردمندانه توجه فرمایند و پایِ کار بیایند تا ما جامعهای خردورز و اخلاق مدارتر از گذشته و اکنون داشته باشیم و آینده روشن و روشنتر باشد.
انتظار میرود کانالها و سایتهای محلی جز همان درج خبر که گریزی از آن نیست به این تولیدِ انبوهِ نوشتن از جاده پایان دهند.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد