به گزارش هزارماسوله ،
بسم الله الرحمن الرحیم
راهکارهای سبک زندگی ایرانی_ اسلامی
سمیرا حیاتی[1]
حیاتی, [۱۷/۱۱/۲۰۲۳ ۱۰:۱۱ ب.ظ]
بسم الله الرحمن الرحیم
راهکارهای سبک زندگی ایرانی_ اسلامی
سمیرا حیاتی
چکیده
سبک زندگي هر فرد و جامعهاي متأثر از نوع باورها (جهانبيني) و ارزشهاي حاکم بر آن فرد و جامعه است. خانواده مهمترین و بنیادی¬ترین واحد انسانی می¬باشد و بخش عمده¬ای از حیات و سرنوشت آدمی در آن رقم می¬خورد. از آنجا که دین مجموعه¬ای از اعتقادات، آداب و اخلاق است و اسلام به عنوان آخرین و جامع¬ترین آیین الهی به این امور توجّه دارد، و با عنایت به تأکید متون دینی اسلامی به لزوم پیروی پیروان این دین از منش و سلوک رفتاری رهبران معصوم آن که در آیاتی چون «لَقَدْ كاَنَ لَكمُْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كاَنَ يَرْجُواْ اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الاَْخِرَ» (ممتحنه: 60/6) طبیعی است که معتقدات و باورهای دینی یک فرد مسلمان بر رفتار و سلوک خانوادگی او نیز تأثیر می¬گذارد که از این رفتار و سلوک، می¬توان با عنوان سبک زندگی اسلامی یاد کرد.
این پژوهش به سوی شناخت سبک زندگی مطلوب یک خانواده¬ی مسلمان گام برمی¬دارد.
کلیدواژه¬ها:
قرآن کریم، سبک زندگی، خانواده.
مقدّمه
عنوان این تحقیق که دایره آن به وسعت تمام ابعاد زندگی است در حیطه¬های متعدّد رفتارهای فردی و اجتماعی قابل تطبیق و اجرا می¬باشد؛ زیرا قرآن کریم در آموزه¬های خود تمام راهکارهای مناسب جهت تدارک یک زندگی مطلوب در ابعاد مختلف در اختیار انسان ها نهاده و آنها را به پیروی از این تعالیم دستور داده است. رسولان و پیشوایان حق نیز در طول دوره مختلف زندگی جامعه بشریّت، تلاش نمودند سفارش¬های آسمانی را مدّ نظر خود قرار داده و به پیروان خود نیز گوشزد نمایند.
شکی نیست که قرآن کریم، کتاب آسمانی کامل و دستور زندگی کلّ بشریت، تمام جنبه¬های زندگی انسان را در بعد فردی و اجتماعی، اقتصادی، نظامی و ....، در نظر گرفته و راهکارهای مناسبی نیز جهت بهبود بخشی به فراز و نشیب¬های زندگی تدوین نموده است. این کتاب مقدّس در قالب امر و نهی، برنامه¬های زندگی انسان را جهت بخشیده و از انسان خواسته است که طبق برنامه¬های تدوین شده، از یک سبک زندگی مناسب تبعیت و برخوردار باشند.
تحقیق کنونی که یک پژوهش دینی قرآنی است و قصد دارد سبک زندگی را از این دیدگاه بررسی و معرّفی نماید، آنچه که در این پژوهش مورد نظر است، دیدگاه قرآن در داشتن یک سبک زندگی اسلامی است. قطعاً که قرآن از انسان¬ها خواسته تا جهان را آباد کند، آنجایی که فرموده: وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فيها (هود: 11/61) در داشتن سبک زندگی در ابعاد مختلف از قبیل اقتصاد، آداب معاشرت¬های فردی و اجتماعی، نظامی انسان¬ها را با حفظ حدود و حرمت¬ها تشویق نموده است. قرآن کریم از سبک زندگی مطلوب به داشتن (حیات طیبه) تعبیر کرده است و می¬فرماید: مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاﺓً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ (نحل: 16/97)
(هر كس - از مرد يا زن - كار شايسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگي پاكيزهاي، حيات ميبخشيم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام ميدادند، پاداش خواهيم داد). بين انسان و پروردگار جهانيان، عهد و پيماني است كه پاسداشت آن، درهاي معنوي را ميگشايد و آدمي را به «حيات طيّبه» و سبك زندگي نوين رهنمون ميسازد، تا او را به بارگاه رحمت الهي و جهان «عنديّت» برساند. جهاني كه پايدار و هميشگي است و زندگي سالم و شادمان و برخورداری از آن زندگي، هرگز تباه نميشود. سبک زندگی خانوادگی، تأثیر انکارنشدنی بر سرنوشت اعضای آن خانواده و حتّی نسل¬های پس از ایشان خواهد داشت.
1.¬ تعریف سبک زندگی
سبک زندگی از جمله واژههایی است که معانی و مفاهیم متعدّدی دارد. این واژه اگرچه ریشه جامعهشناسی و روانشناسی دارد، میتواند در دیگر حوزههای علوم انسانی نیز به کار رود. در زبان فارسی این کلمه با معانی که مورد نظر است، تا این اواخر کاربردی نداشته است، همچنان که اصل بحث سبک زندگی مربوط به دوران معاصر است.
اهمیّت سبک زندگی با تأکیدات رهبری در این باره باعث شد تا متفکّران و اندیشمندان به سبک زندگی توجّه ویژه کنند و از دیدگاههای مختلف به بررسی آن بپردازند و آن را در حوزه علوم انسانی بیشتر مورد عنایت قرار دهند؛ اگرچه در این امر هنوز توفیق چندانی حاصل نشده است؛ زیرا سبک زندگی خود واژهای مبهم است و این ابهام به تحقیقات نیز منتقلشده و باعث شده تحقیقات، عینی و ملموس نباشند.
«سبک زندگی» واژهای است که از ترکیب دو واژه «سبک» و «زندگی» با دو بار معنایی متفاوت تشکیل شده است. ممکن است منظور از سبک زندگی موارد زیر باشد:
1. روش خاصی از زندگی یک شخص یا گروه. (ولی¬زاده، ضرورت ارائه تعریف بومی اسلامی ـ ایرانی از سبک زندگی، ص 3056) این تعریف بیشتر توضیح واژه سبک زندگی است.
2. شیوه زندگی یا سبک زیستن که منعکسکننده گرایشها و ارزشهای یک فرد یا گروه است، عادات، نگرشها، سلیقهها، معیارهای اخلاقی، سطح اقتصادی و... که با هم طرز زندگیکردن فرد یا گروهی را میسازد. (اباذری، از طبقه اجتماعی تا سبک زندگی، ص 27 – 3) این تعریف همان معنای اصطلاحی است که امروزه در ادبیات علوم انسانی و اجتماعی رواج یافته است.
تعریفی که از سبک زندگی ارائه میشود بر حسب نگاهی که به انسان وجود دارد، متفاوت خواهد بود؛ و نوع نگاه به انسان نیز خود در درجه اول منبعث از نوع نگاه و جهانی بینی است که مکتب و آیین مسلط در جامعه ارائه میدهد و در درجه دوم، ناشی از شناختی است که خود انسان از کارکردها، ویژگی، شاخص¬ها، فلسفه (وجودی) و اهداف خویش از مبحث سبک زندگی انتظار دارد. (فاضلی، 1382 هـ .ش، ص 67)
2.¬ علل و عوامل عمل به سبک زندگی اسلامی
خانواده به عنوان مهمترین کانون بشری، عنصر اساسی در تشکیل، پیشرفت و موفقیّت یک جامعه و ملّت است، و لذا سعادت هر جامعه¬ای منوط به نیکبختی خانواده¬های آن جامعه است.
بنابراین، باید هر چه بیشتر در جهت نیل به سعادتمندی آن کوشید که دست یابی به این مهم تنها از طریق شناسایی کامل عوامل تحکیم بنیان خانواده امکان پذیر است.
مهمترین این عوامل از جمله: ایمان و فضیلت گرایی، عشق و محبّت، شناخت نقش¬ها و وظایف خانوادگی، وجود همکاری و تفاهم بین اعضا، عدالت، اخلاق نیکو، مدیریت صحیح و رعایت ادب و احترام، اعتماد و نیز وفاداری اعضای خانواده به یکدیگر مورد بررسی و تحلیل واقع گردیده است.
شکی نیست که زندگی مقدمه¬ی آخرت است، الدنیا مزرعة الآخرة دنیا گشتگاه آخرت است، امّا همین مقدمه چون بنیان تکامل است، بسیار حساس و سرنوشت ساز است، لذا نباید آن را دست کم گرفت و ساده انگاشت. (پسندیده، 1384 هـ .ش، ص 74)
یکی از محیط¬هایی که انسان اغلب از آغاز تا پایان زندگی با آن رابطه¬ی تنگاتنگ و سرنوشت¬ساز دارد کانون خانواده است. حال باید دانست برای موفقیّت در زندگی خانوادگی کسب چه مهارت¬هایی ضرورت دارد. بدون شک از جمله مهم ترین مهارت¬های زندگی خانوادگی آشنایی نسبت به عوامل تحکیم بنیان خانواده و عمل براساس این آشنایی است.
خوشبختانه دین اسلام با دقّت در تمام جوانب نیازهای انسان، در این مسئله هم مثل سایر موارد دیدگاهی کامل و روشنگرانه دارد. شیوه¬های دین آمیزه¬ای از شیوه های شناختی، عاطفی و رفتاری است. هم به نیازهای مادّی توجّه دارد و هم به نیازهای معنوی، هم بعد شناخت و عقلانیّت را در برمی¬گیرد، هم بعد عاطفی و هم بعد رفتار را. بنابراین آموزه¬های دین هم جامع نگرند و هم واقع نگر. (همان، ص 9)
عوامل فراوانی در تحکیم بنیان خانواده و جهت زیبا و سرزندگی آن مؤثرند که در ذیل به مهمترین آنها پرداخته شده است:
2ـ1.ایمان و فضیّلت¬گرایی اعضای خانواده
در قرآن توصیه های مکرری به تقوا در تشکیل خانواده شده است، چنان که می خوانیم: یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا (نساء: 4/1) ای مردم! از مخالفت پروردگارتان بپرهیزید ، همان کسی که همه¬ی شما را از یک انسان آفرید، و همسر او را از جنس او خلق کرد، و از آن دو مردان و زنان فراوانی منتشر ساخت و از خدایی بپرهیزید که هنگامی که چیزی از یکدیگر می¬خواهید نام او را می¬برید، از قطع رابطه با خویشان خود بپرهیزید، زیرا خداوند مراقب شماست».
همچنین خداوند در سوره¬ی بقره شرط ازدواج با مشرکان را ایمان آنها دانسته است: وَلَا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ … (بقره: 2/221) و با زنان مشرک و بت پرست تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نکنید، کنیز باایمان از زن آزاد بت پرست بهتر است، هر چند شما را به شگفتی آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت پرست در نیاورید تا ایمان نیاورده اند، یک غلام باایمان از یک مرد آزاد بت پرست بهتر است هر چند (مال و موقعیت و زیبایی او) شما را به شگفتی آورد… .»
استدلال قرآن در آیه چنین است که گرچه مشرکان به دلیل آزاد و زیبا بودن، برتری ظاهری دارند، امّا چون زناشویی با آنان باعث لغزش¬های اخلاقی و عقیدتی فرد مسلمان می شود، کنیزان و بردگان مسلمان بر آنان ترجیح دارند. این امر برای جوانان که گاه سخت شیفته و شیدای جمال و زیبایی ظاهری یا موقعیت مادّی و اجتماعی دختران و پسران می شوند و ارزش¬های دینی و معنوی را فدای آن می¬سازند، هشدار و رهنمون مناسبی است. گفتنی است بسیاری از ازدواج هایی که براساس زیبایی¬های ظاهری شکل گرفته، بعدها از هم فرو پاشیده است. (بهجت پور و دیگران، 1385 هـ .ش، ص 248) در واقع این آیه تاکید بر ایمان، عقیده و فرهنگ مشترک است. (معادی¬خواه، ذیل لغت خانواده)
2ـ2.وجود عشق، مهر و محبّت میان اعضای خانواده
انسان تشنه¬ی دوستی و محبّت است. انگیزه ی بسیاری از تلاش¬ها و زحمات طاقت فرسای زندگی محبّت است و وجود آن در خانواده انسان را به فعالیت و کسب معاش وا می دارد.
امام صادق می¬فرماید: هر گاه کسی را دوست داشتی او را بدان آگاه ساز، زیرا این کار دوستی را در میان شما استوارتر می سازد. (اسماعیلی یزدی، 1385 هـ .ش، ص 257)
همچنین امام صادق در سخن دیگری بر کوشش در مهرورزی بر برادران دینی تأکید نموده و چه نیکوست که این امر از خانواده آغاز گردد: شایسته است مسلمان در … و یاری بر مهرورزیدن به هم و …کوشا باشند که خدای عزوجل فرموده: «رحماء بینهم» (حر عاملی،١٣٨۶هـ .ش، ص١۶٠)
مهر و محبّت اعضای خانواده به همدیگر سبب جلب رضایت و رحمت خدا می¬شود که بدیهی است چنین خانواده¬ای پایدار و سعادتمند است، چرا که پیامبر فرمود: هنگامی که مرد به زن خود با مهر و صفا بنگرد و همسرش همان سان به او نگاه کند، خدای فرزانه به آن دو به دیده¬ی مهر می نگرد. (پاینده، 1382 هـ .ش، )
امّا در عین حال حدود عواطف خانوادگی باید رعایت گردد، چنان که هر گاه عضوی از خانواده به مرحله¬ای از فساد و گمراهی برسد که راهی برای نجات او نباشد باید آن را از خانواده جدا و دیگر اعضا را از شر او محفوظ داشت، همچون عضوی که در اثر بیماری یا صدمه ناعلاج، از بدن جدا می گردد تا موجب عفونت و تباهی دیگر اعضای بدن نشود .
پیشگامان این میدان حضرت نوح وحضرت لوط بودند که همسر و فرزند خود را به سبب فساد دینی ترک گفتند. آنان حدود عواطف خانوادگی را بر رعایت حدود الهی منطبق ساختند، که آیات ۴۵، ۴۶ و ٨١ سوره¬ی هود بیانگر این حقیقت است، تا الگویی برای دیگر انسان¬ها ارائه گردیده باشد. در این خصوص آمده است: وَ نادى نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْني مِنْ أَهْلي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحاكِمينَ (هود: 11/45) (و نوح پروردگار خود را آواز داد و گفت: «پروردگارا، پسرم از كسان من است، و قطعاً وعده تو راست است و تو بهترين داورانى). و نیز: قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِلينَ (همان: 11/46) فرمود: (اى نوح، او در حقيقت از كسان تو نيست، او [داراى] كردارى ناشايسته است. پس چيزى را كه بدان علم ندارى از من مخواه. من به تو اندرز مىدهم كه مبادا از نادانان باشى). و در خصوص خانواده لوط می فرماید: قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصيبُها ما أَصابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَريبٍ (همان: 11/81) (گفتند: «اى لوط، ما فرستادگان پروردگار توييم. آنان هرگز به تو دست نخواهند يافت. پس، پاسى از شب گذشته خانوادهات را حركت ده- و هيچ كس از شما نبايد واپس بنگرد- مگر زنت، كه آنچه به ايشان رسد به او [نيز] خواهد رسيد. بىگمان، وعدهگاه آنان صبح است. مگر صبح نزديك نيست).
3ـ2.آشنایی کامل اعضای خانواده با حقوق و وظایف خود
حق و وظیفه از هم جدا نیستند، یعنی هر کس حقی داشته باشد، در مقابل وظیفه¬ای نیز دارد و بالعکس هر گاه وظیفه¬ای وجود داشته باشد، حقی نیز وجود دارد، این موضوع در مورد تمام افراد بشر ثابت است و لذا تنها خداست که حقوقی دارد امّا وظیفه¬ای بر او نیست. (مکارم شیرازی، 1374 هـ .ش، ج 2، ص 111- 110)
بدیهی است که اعضای خانواده نیز نسبت به هم حقوق و وظایفی دارند که به شرح ذیل است:
3ـ2ـ1.حقّ والدین بر فرزندان
امام سجاد در رساله¬ی حقوق خود، حق پدر و مادر بر فرزندان را این گونه بیان می¬فرماید: حقّ مادرت این است که بدانی او تو را حمل کرده آن گونه که کسی، کس دیگر را حمل نکند و از شیره¬ی جانش تو را خورانده آن گونه که کسی دیگری را نخوراند، و به راستی، او با گوش و چشم و دست و پا و مو پوست و تمام اندامش تو را نگهداری کرده و از این نگهداری، خشنود و شاد و پیوسته کار بوده است و هر ناگواری و رنج و سختی و نگرانی را تحمل کرده تا این که دست قهر[طبیعت] را از تو دور سازد و تو را به دنیا آورده و آن¬گاه خشنود بوده که تو سیر باشی و او گرسنه باشد، تو پوشیده باشی و او برهنه ماند، تو را بنوشاند و خود تشنه ماند، تو را در سایه دارد و خود در آفتاب باشد، با تنگنایی خویش به تو نعمت بخشد، با شب بیداری تو را شیرینی خواب چشاند، و شکمش آوند وجود تو و دامنش پرورش تو و پستانش مشک نوشین تو و وجودش پرستار تو بوده، گرم و سرد دنیا را برای تو و به خاطر تو به جان خریده پس به اندازه ی این همه [تلاش مادر] سپاسش دار و جز به یاری و توفیق خداوند، تو را یارای آن سپاس داری نباشد، حق پدرت این است که بدانی به راستی او ریشه¬ی توست و تو شاخه¬ی اویی و چون او نبود تو نیز نبودی، پس هرگاه در خویش چیزی دیدی که پسندیده آمد پس آگاه باش که این نکویی در تو ریشه در پدرت دارد پس خدای را ستایش نما و به اندازه ی آن نکویی، سپاسش دار و لا قوۃ الا بالله. (حرّانی، 1387 هـ .ش، 461- 460)
احسان به والدین چنان مهم است که حتّی شرک آنان مانع احسان به آنان نیست، گرچه باید از عقاید مشرکانه آنان به دور بود، و از کمترین بی احترامی و آسیب رساندن به آنان نهی شده و نهایت فروتنی و مهربانی به آن دو در حال حیات و مرگشان توصیه و معادل نماز، جهاد، حج و... شمرده شده است، حتی تشکر از آنان مقارن شکر الهی قرار گرفته است. آیات قرآنی بهترین گواه اهمیت نیکی به والدین است:
و َوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا وَحَمْلُهُ َفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی (الأحقاف: 46/15) ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند … می¬گوید: پروردگارا مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم دادی به جا آورم و کار شایسته¬ای انجام دهم که از آن خشنود باشی و فرزندان مرا صالح گردان.
در خصوص احترام و ارج نهادن به مقام والدین در قرآن کریم آمده¬است: وَقَضَى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا ، وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا (اسراء: 17/24 -23) در این آیات دستور احترام به پدر و مادر پس از مسئله¬ی توحید بیان گردیده و این نشان دهنده¬ی اهمیّت این حکم است.
در این آیات همچنین سه دستور مهم در مورد نحوه¬ی رفتار با والدین آمده است:
١ – به کار نبردن کمترین تعابیر بی¬ادبانه یعنی «اف» چه رسد به فریاد زدن بر آنها؛
٢ – خضوع در برابر آنها
٣ – دعا در حق پدر و مادر. (مکارم شیرازی، 1374 هـ .ش، ج 12، ص 76 – 75)
3ـ2ـ2.حقّ فرزندان بر والدین
فرزندان امانت الهی و نعمت و نشانه¬های خدا هستند.
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ (نحل: 16/72) «و خدا براى شما از خودتان همسرانى قرار داد، و از همسرانتان براى شما پسران و نوادگانى نهاد و از چيزهاى پاكيزه به شما روزى بخشيد. آيا [باز هم] به باطل ايمان مىآورند و به نعمت خدا كفر مىورزند؟»
أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنينَ (شعراء: 26/133) «شما را به [دادنِ] دامها و پسران مدد كرد.»
و والدین درباره سلامت، رشد، تعلیم و تربیت آنان مسئولند.
و در برابر تربیت خوب پاداش.
وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا (مریم: 19/55) «و خاندان خود را به نماز و زكات فرمان مىداد و همواره نزد پروردگارش پسنديده [رفتار] بود.»
و در برابر تربیت بد آنان کیفر خواهند دید.
وَ تَراهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْها خاشِعينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ وَ قالَ الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ الْخاسِرينَ الَّذينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْليهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا إِنَّ الظَّالِمينَ في عَذابٍ مُقيمٍ (شوری: 42/45) «آنان را مىبينى [كه چون] بر [آتش] عرضه مىشوند، از [شدّتِ] زبونى، فروتن شدهاند: زيرچشمى مىنگرند. و كسانى كه گرويدهاند مىگويند: «در حقيقت، زيانكاران كسانىاند كه روز قيامت خودشان و كسانشان را دچار زيان كردهاند.» آرى، ستمكاران در عذابى پايدارند.»
3ـ2ـ3.وظیفه¬ی زن و مرد نسبت به کلّ خانواده
خداوند در قرآن کریم می¬فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیْهَا مَلَائِکَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ (تحریم: 66/6) دستور امر به معروف و نهی از منکر یک دستور عام است که همه¬ی مسلمین نسبت به یکدیگر دارند ولی از این آیه و روایاتی که درباره¬ی حقوق فرزند و مانند آن در منابع اسلامی وارد شده، به خوبی استفاده می¬شود که انسان در مقابل همسر و فرزند خویش مسئولیّت سنگین¬تری دارد و موظف است تا آنجا که می¬تواند در تعلیم و تربیت آنها بکوشد، آنها را از گناه بازدارد و به نیکی¬ها دعوت نماید، نه این که تنها به تغذیه¬ی جسم آنها اکتفا کند. (مکارم شیرازی، 1374هـ .ش، ج 24، ص 293)
امام علی در این مورد فرمودند: «علموا انفسکم و اهلیکم الخیر و ادبوهم؛ خود و خانواده¬ی خویش را نیکی بیاموزید و آنها را ادب کنید».
پیامبر گرامی اسلام نیز فرمودند: «بدانید همهی شما نگهبانید و همه در برابر کسانی که مأمور نگهبانی از آنها هستید مسئولید … مرد نگهبان خانواده¬ی خویش است و در مقابل آنها مسئول، زن نیز نگهبان خانواده، شوهر و فرزندان است و در برابر آنها مسئول است.» (همان، ص 294)
در آیه¬ی دیگری از قرآن می¬خوانیم خطاب خدا به پیامبرش را که: وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ (طه: 20/132) خانواده¬ی خود را به نماز فرمان ده.»
همچنین موسی مأمور تأمین امنیّت، سلامت و راهنمایی خانواده¬ی خود می¬شود: إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى (طه: 20/10) (هنگامی که [موسی] از دور آتشی مشاهده کرد، و به خانواده¬ی خود گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم، شاید شعله¬ای از آن برای شما بیاورم یا به وسیله¬ی این آتش راه را پیدا کنم).
حقوق و وظایف زن و شوهر نسبت به یکدیگر: طبق آیه¬ی: وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَه (بقره: 2/228) همان طور که مرد بر زن حقوقی دارد، زن نیز بر مرد حقوقی خواهد داشت، یعنی طرفین باید از حقوق خود سوء استفاده نکنند و حق یکدیگر را ادا نمایند آن هم به صورت شایسته، چنان که در آیه از لفظ «بالمعروف» استفاده شده است. (مکارم شیرازی، 1374هـ .ش، ج 2، ص 111 – 110)
3ـ3.مهمترین وظایف متقابل همسران
پایه و اساس خانواده، احترام و محبّت زن و شوهر نسبت به هم و رعایت حقوق یکدیگر است. دین اسلام نیز در این زمینه بسیار سفارش نموده است، (حسینی، 1388 هـ .ش، ص 55) چنان که امام باقر می¬فرمایند: «هر کس زن گرفت باید او را گرامی بدارد و بر او احترام کند.» (مجلسی، 1404 هـ .ق، ج 102، ص 224)
در یک خانواده اسلامی همسران نسبت به یکدیگر وظایفی دارند:
3ـ3ـ1. مهرورزی
همان طور که در مورد عامل دوم نیز بحث شد، اساساً کانون خانواده براساس حس مهرورزی شکل می¬گیرد، آن هم با مهرورزی با قلب، زبان و عمل و چنان که بنیاد خانواده براساس مهر و عشق ورزی است، بقا و ماندگاری آن نیز مرهون استمرار آن است و زندگی که براساس ارزش¬های روحی و معنوی شکل گرفته باشد ماندگار است چرا که زیبایی¬های معنوی پایان ناپذیرند. (بهجت¬پور و دیگران، 1385 هـ .ش، ص 260)
امام سجاد در مورد ضرورت مهرورزی به همسران چنین فرمودند: «حق همسرت آن است که بدانی خداوند عزوجل او را مایه¬ی سکون و همنشینی تو قرار داده است و باید بدانی که او نعمت خداوند بر توست. پس او را گرامی بدار و با او با رفق و مدارا برخورد نما و هر چند حق تو بر او بیشتر است، امّا حق او بر تو این است که با او مهربانی کنی». (حرّانی، 1387 هـ .ش، ص 460)
3ـ3ـ2. همدلی و همراهی
علاوه بر این تقدس حق شوهر بر زن چنان والاست که هم ردیف شرکت در جهاد فی سبیل الله قرار گرفته، چنان که امیرمؤمنان می¬فرماید: «جهاد المراۃ حسن التبعل» جهاد زن نیکو همسرداری کردن است.» (نهج¬البلاغه، حکمت 131)
خداوند در یک کلام، حق و وظیفه¬ی میان زن و شوهر را روشن نموده است: هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ (بقره: 2/187) که حکایت از پیوند تنگاتنگ مرد و زن چونان پیراهن تن یکدیگر می¬کند، و بیان می¬دارد که همسران مایه¬ی زینت همند، عیبهای یکدیگر را می¬پوشانند، یکدیگر را محافظت می¬کنند و از گناه باز می¬دارند و لذا این تعبیر نهایت نزدیکی همسران را نشان می¬دهد و مساوات آنها را با به کار بردن لفظ و کلمات مثل هم رعایت نموده است. (مکارم شیرازی، 1374 هـ .ش، ج 1، ص 650)
3ـ3ـ3. تفاهم و همکاری میان اعضای خانواده
مهمترین عاملی که سبب تفاهم و همکاری اعضای خانواده میگردد وجود روحیه¬ی مشورت در خانواده است که در عین ایجاد خانواده¬ای مستحکم و صمیمی، بهترین محافظ در برابر مشکلات و موانع زندگی نیز هست، چنان که مولی علی فرمودند: «و لا ظهیر کالمشاوره؛ هیچ پشتیبانی چون مشورت نیست.» (نهج¬البلاغه، حکمت 54)
در طول تاریخ زندگانی بشر نیز بهترین و مستحکم ترین کانونهای خانوادگی، آنها بوده¬اند که زن و شوهر و فرزندان با همفکری و همکاری حرکت نموده¬اند، و نمونه¬ی بارز و برترین الگوی آن در زندگی امام علی و حضرت زهرا به چشم می¬خورد، امّا خانواده¬هایی که یکی یا هر دو در امور خیر و معنوی همکار و همفکر نیست چنین نیستند که در ذیل به سه نمونه اشاره می¬گردد:
الف) خانواده¬ای که مرد خوب امّا زن بد است، مثل لوط و نوح و همسرانشان.
ب) خانواده¬ای که زن خوب امّا مرد بد است، مثل آسیه و فرعون.
ج) خانواده¬ای که در خبائث همفکر و همکارند نه امور خیر، مثل ابولهب و همسرش. (قرائتی، 1388 هـ .ش، ص 180)
3ـ3ـ4. هم غذا شدن با خانواده
مؤمن باید خانواده خود را در همه خوشی ها و نعمت¬ها سهیم سازد، حتّی در غذا خوردن نیز با آنان باشد. قرآن می فرماید: وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلى ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَهُمْ فيهِ سَواءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ (نحل: 16/71) (و خدا برخی از شما را در بهره وری از روزی، بر برخی دیگر برتری بخشیده است، پس کسانی که برتری داده شده اند، حاضر نیستند روزی خود و امکان بهره¬برداری آزادانه از آن را در اختیار بردگان خود قرار دهند تا در آن با هم برابر باشند)
امام صادق در تطبیق این آیه فرمود: شایسته نیست کسی غذایی را به خود اختصاص دهد و خانواده¬اش را در آن سهیم نسازد. (قمی، 1367 هـ .ش، ج1، ص 387)
رسول خدا یکی از نشانه¬های تواضع را هم غذا شدن مرد با خانواده¬اش می¬داند و می¬فرماید: آیا شما را به پنج چیز آگاه نکنم که اگر در کسی باشد متکبر نیست؟ چوپانی و بستن گوسفند، پوشیدن لباس پشمی، همنشینی با تهیدستان، سوار شدن بر الاغ [کنایه از مرکب ارزان قیمت] و هم غذا شدن مرد با خانواد¬ اش. (نوری، 1408 هـ .ق، ج3، ص 255 – 254)
3ـ3ـ5. احترام به ارزش همسر
ارزش وجودی همسر (زن) در خانه به اندازه¬ای است که از عوامل آرامش برای زندگی مرد به شمار آمده، هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفيفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرينَ (اعراف: 7/189) گفت و گوی با وی نیز از کارهای نیک و خوب شمرده می¬شود، و نیز دو رکعت نماز شخص همسردار از عبادت شبانه بی¬همسر برتر است.
در حدیثی آمده است که یک رکعت نماز از مرد همسردار برتر است از هفتاد رکعتی که مرد بی¬همسر بگزارد. (حرّعاملی، 1409 هـ .ق، ج 1، ص 18) امام صادق می¬فرماید: پدرم از مردی پرسید: آیا همسر داری؟ گفت: نه. پدرم فرمود: برای من خوشایند نیست که دنیا و همه آنچه در آن است برای من باشد و شبی را بدون همسر سپری کنم. سپس فرمود: دو رکعت نمازی که همسردار می گزارد برتر است از عبادت مرد بی همسری که تمام شب خود را به عبادت بگذراند و روزش را روزه بگیرد. سپس پدرم هفت سکه زر به وی داد و فرمود: با این پول ازدواج کن. آنگاه از رسول خدا چنین روایت کرد که: همسر بگیرید، به راستی که برای شما سبب روزی بیشتر است. (طوسی، 1365 هـ .ش، ج 7، ص 240 – 239)
خدای سبحان زنان را لباس مردان و مردان را لباس زنان معرّفی کرده است. أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِلى نِسائِكُمْ هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا ما كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاكِفُونَ فِي الْمَساجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ (بقره: 2/187) لباس مانع از آسیب و پوشاننده عیوب و حافظ از گرما و سرما و زینت بخش و مایه¬ی آرامش انسان است. زن و شوهر نیز برای همدیگر چنین¬اند، به شرط آنکه دو اصل مهم مودّت (دوستی) و رحمت (مهربانی) بر زندگی حاکم باشد. (جوادی آملی، 1388 هـ .ش، ج 9، ص 462 – 460)
خدای سبحان می¬فرماید: وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (روم: 30/21) و از جمله نشانه های او [خدا] این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و میان شما الفت و رحمت برقرار ساخت.
همچنین در تعامل با همسر، مکرر سفارش کرده که: با آنان به نیکی معاشرت کنید. يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً (نساء: 4/19) « اى كسانى كه ايمان آوردهايد، براى شما حلال نيست كه زنان را به اكراه ارث بريد و آنان را زير فشار مگذاريد تا بخشى از آنچه را به آنان دادهايد [از چنگشان به در] بَريد، مگر آنكه مرتكب زشتكارى آشكارى شوند، و با آنها بشايستگى رفتار كنيد و اگر از آنان خوشتان نيامد، پس چه بسا چيزى را خوش نمىداريد و خدا در آن مصلحت فراوان قرار مىدهد.»
3ـ3ـ6. اهميّت كار و تلاش
اسلام با تأكيد بر تضمين روزي بندگان از سوي خداي متعالي، سعي و تلاش را توصيه كرده و در قرآن مي-فرمايد: «و اَن لَيسَ لِلاِنسانِ اِلا ما سَعي» (نجم: 53/39) انسان جز محصول كوشش خويش مالك چيزي نيست» در بسياري از روايات از كار و تلاش براي روزي حلال به عبادت برتر تعبير شده است.. (کلینی، ج 5، ص 78)
اميرمؤمنان آن را از سحرخيزي در راه خدا كمتر ندانسته. (تمیمی مغربی، 1385 هـ .ش، ج 2، ص 15) و امام رضا نيز اجرش را بيش از جهاد در راه خدا دانسته. (کلینی، ج 5، ص 88) و در حديثي قدسي نُه دهم عبادت معرّفي شده است. (دیلمی، 1412 هـ .ق، ص 206)
رواياتي نيز كم همتي را مانع پيشرفت و تنبلي را مايه حقارت و سربار ديگران بودن را ناشايست مي¬شمارند، چنان كه در رواياتي ديگر از تلاش توانفرسا و كار مداوم شبانه روزي كه باعث ناديده گرفتن حقّ اعضاي بدن شود باز مي¬دارد و آنرا حرام مي¬داند [هرچند مال به دست آمده از آن حرام نيست]. (کلینی، ج 5، ص 127) رسول خدا مي¬فرمايد: اگر مرد بر دوش خود هيزم كشد و نيازش را با آن تأمين كند و بيش از نياز خود را صدقه دهد بهتر از اين است كه از ديگري درخواست كند، زيرا دست دهنده بهتر از دست گيرنده است. (ورّام، 1376 هـ .ش، ج 2، ص 229)
رسول خدا مي¬فرمايد: كسي كه بر اثر خستگي از كار و تلاش به خواب رود آمرزيده شود. (صدوق، 1412 هـ .ق، ص 289) و مي¬فرمايد: كسي كه براي كسب روزي خود و خانواده¬اش مسافرت كند روز قيامت در سايه عرش خداست. (تمیمی مغربی، 1385 هـ .ش، ج 2، ص 15)
اميرمؤمنان مي فرمايد: اگر جوياي رستگاري هستيد جديت و تلاش را پيشه خود سازيد. (آمدی، 1366 هـ .ش، ص 226)
3ـ3ـ7. صبر و پایداری در فراز و فرودهای زندگی
فوری¬ترین و شایع¬ترین واکنش در برابر حوادث ناگوار و ناخوشایند، بی تابی کردن است. طبع اولیّه¬ی انسان این است که در برابر ناخوشایندی¬های زندگی بی¬تاب می¬گردد. قرآن می¬فرماید: إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا، إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا (معارج: 70/ 20 – 19) همانا انسان حریص و بی¬تاب آفریده شده است، هرگاه بدی به او برسد بی¬تاب می¬شود.»
امام کاظم فرمودند: «المصیبه للصابر واحده و للجازع اثنتان؛ مصیبت برای شخص بردبار یکی است و برای شخص بی¬قرار دو تا» (حرّانی، 1387 هـ .ش، ص 754) و این از آن روست که برای فرد شکیبا تنها آسیب ناشی از مصیبت باقی می¬ماند که آن هم در اثر صبر از هم فرو می¬پاشد. چنان که امام علی فرمودند: «الصبر یمحص الرزیه؛ شکیبایی مصیبت را از هم می¬پاشد.» (آمدی، 1385هـ .ش، ح 697)
امّا برای فرد بی قرار و بی تاب هم آسیب ناشی از مصیبت می¬ماند و هم آسیب¬های ناشی از بی¬تابی¬ها، و لذا اگر بی¬تابی بر کسی چیره شود روی آسایش را نخواهد دید.
پیامبر در این باره می¬فرماید: «من استولی علیه الضجر رحلت عنه الراحه؛ کسی که بی تابی و تنبلی بر او چیره شود آسودگی از او رخت بربندد.» (پسندیده، 1384 هـ .ش، ص 228، به نقل از شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ٣۵۵، ح۵٧۶٢)
در قرآن نیز به صبر و بالا بردن سطح مقاومت بارها سفارش شده است: وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ (بقره: 2/45) بنابراین قرآن به صبر و شکیبایی فراخوانده امّا علاوه بر این الگوهای صبری چون یعقوب، ایوب و پیامبر گرامی اسلام و … را نیز معرّفی می¬نماید. (بهجت¬پور و دیگران، 1385 هـ .ش، ص 203)
3ـ3ـ8. گذشت و بزرگواری و تقویت آن
عفو از عالیترین ارزشهای اخلاقی و انسانی است و بیانگر متعالی بودن روح و شخصیّت آدمی است. گذشت عاملی مؤثر در تقویت و حتّی ایجاد دوستی¬ها است، چنان که خداوند می¬فرماید: وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ (فصلت: 41/34) هرگز نیکی و بدی یکسان نیست، بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است.» و لذا اگر در دشمنی¬ها گذشت و بزرگواری چنین تأثیری می¬گذارد، بدیهی است در خانواده که به طور طبیعی روابط دوستانه وجود دارد عمیقاً کارساز خواهد بود.
امّا خود این گذشت و بزرگواری¬ها از ایمان و تقوای اعضای خانواده سرچشمه می¬گیرد چرا که امام سجاد فرمودند: «لاکرم الا بتقوی؛ بزرگواری جز به پرهیزگاری نباشد.» (صدوق، 1387 هـ .ش، ج1، ص 37 – 36)
آنان كه نظر بلند و روح بزرگ دارند، پوزشها را مى¬پذيرند، از خطاهاى ديگران چشم مـى¬پـوشنـد و از حـق شخصى خويش در مى¬گذرند. بلند نظرى انسان، عامل محبّت دل¬هاى ديگران است. براى خود انسان نيز نوعى لذّت روحى دارد و گفته¬اند: در عفو، لذّتى است كه در انتقام نيست. عفو و گذشت و چشم پوشى و ناديده گرفتن لغزشهاى ديگران، دانه¬هاى جلب محبّت است و ديگران را خوشبين، وفادار و بامحبّت نگاه مى¬دارد.
3ـ3ـ9. حاکمیّت صداقت در فضای خانواده
بی¬صداقتی ابتدا روح و شخصیّت خود فرد را تخریب می¬سازد و سپس به خانواده و آن جامعه¬ای که آن شخص در آن مقیم است نیز زیان وارد می¬نماید، امام باقر فرمودند: «ان الکذب هو خراب الایمان» دروغ ویرانگر ایمان است.» (کلینی، 1413 هـ .ق، ج2، ص 339) و لذا چگونه می توان انتظار داشت گناهی که ایمان را از بین می¬برد به خانواده¬ای که باید بر مبنای ایمان شکل بگیرد و زندگی نماید، صدمه وارد نسازد.
3ـ3ـ10. وجود اعتماد در خانواده و پرهیز از سوء ظن
قرآن کریم در یک سفارش ویژه به اهل ایمان آنها را از بدگمانی بر حذر داشته است: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحيمٌ (حجرات: 19/12) (اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از بسيارى از گمان-ها بپرهيزيد كه پارهاى از گمان¬ها گناه است، و جاسوسى مكنيد، و بعضى از شما غيبت بعضى نكند آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن كراهت داريد. [پس] از خدا بترسيد، كه خدا توبهپذير مهربان است).
در خانواده افراد باید از سوءظن بپرهیزند و اگر موضوعی ذهنشان را به خود مشغول نمود باید با صراحت و صداقت آن را مطرح نمایند تا درستی یا نادرستی آن بررسی گردد.
راه جلوگیری از گمان بد:
معمولاً گمان بد و خوب غالباً اختيارى نيست، يعنى بر اثر يك سلسله مقدّمات كه از اختيار انسان بيرون است در ذهن منعكس مىشود، بنابراين چگونه مىشود از آن نهى كرد؟! در واقع منظور از اين نهى، نهى از ترتيب آثار است، يعنى هر گاه گمان بدى نسبت به مسلمانى در ذهن شما پيدا شد، در عمل كوچكترين اعتنايى به آن نكنيد، طرز رفتار خود را دگرگون نسازيد، و مناسبات خود را با طرف تغيير ندهيد، بنابراين آنچه گناه است ترتيب اثر دادن به گمان بد مىباشد.
انسان مىتواند با تفكر روى مسائل مختلفى، گمان بد را در بسيارى از موارد از خود دور سازد، به اين ترتيب كه در راههاى حمل بر صحت بينديشد و احتمالات صحيحى را كه در مورد آن عمل وجود دارد در ذهن خود مجسم سازد و تدريجا بر گمان بد غلبه كند. بنا بر اين گمان بد چيزى نيست كه هميشه از اختيار آدمى بيرون باشد. به هر حال اين دستور اسلامى يكى از جامعترين و حساب شدهترين دستورها در زمينه روابط اجتماعى انسانها است، كه مسأله امنيّت را به طور كامل در جامعه تضمين مىكند. كه شرح آن در بحث نكات خواهد آمد. (مکارم شیرازی، 1374 هـ .ش، ج 22، ص 183)
3ـ3ـ11. مدیریت و برنامه¬ریزی صحیح در خانواده
خانواده به عنوان واحد کوچک اجتماعی نیازمند رهبری واحد است که قرآن روی سرپرستی مرد تأکید دارد و می¬فرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ» مردان سرپرست و نگهبان زنانند.» (مکارم شیرازی، 1374 هـ .ش، ذیل آیه 34 نساء)
حضرت علی فرمودند: «از زنان بد بپرهیزید و مراقب نیکان شان باشید، در خواسته¬های نیکو همواره فرمان بردارشان نباشید تا در انجام منکرات طمع نورزند.» (نهج¬البلاغه، خطبه 80) و لذا امام در این جملات فمینیسم و تفکر زن سالاری را نفی می¬فرمایند.
3ـ9ـ12. رعایت اخلاق نیکو و رعایت ادب و احترام متقابل در خانواده
دارا بودن اخلاق خوش یکی از اصول بسیار مهم و سرنوشت¬ساز در حیات انسان¬ها است.
خوش اخلاقی در محیط زندگی، نه تنها انسان را از انواع نگرانی ها و تشنجات عصبی مصون می¬دارد، بلکه عامل بسیار مؤثری برای پیروزی بر مشکلات و دشواری¬هایی است که برای انسان پیش می¬آید. امام صادق می¬فرمایند: «لاعیش اهنا من حسن الخلق» حیاتی خوش گوارتر از خوش خلقی نیست.» (اسماعیلی یزدی، 1385 هـ .ش، ص 259)
علاوه بر این، هر انسانی به شخصیّت خویش علاقه¬مند است و عدم رعایت این امر موجب بریدن رشته¬ی محبّت و ایجاد فاصله بین افراد می¬گردد.
حفظ حرمت و شخصّیت دیگران در گرو احترامی است که در برخوردها از انسان ظاهر می¬گردد. رعایت این مسئله خصوصاً از سوی کسانی که با هم انس و الفتی دارند باعث استحکام دوستی و گرمی روابط آنها خواهد شد، (همان، ص 258) که بارزترین مصداق آن خانواده است.
در واقع، اخلاق نیک به مثابهی روغنی است که از سایش و فرسودگی قطعات انسانی در اثر برخورد و اصطکاک مداوم جلوگیری می¬کند. آمارها نشان می¬دهد که یکی از مؤثرترین عوامل فروپاشی خانواده¬ها سوء خلق همسران است.
برخی از مفسّران مقصود از آیه: فِیهِنَّ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ (الرحمن: 55/70) که در توصیف همسران بهشتی است، زنان خیر، نیک منش، زیبارو و زیبا سیرت دانسته اند. بر این اساس مقصود از «حسان» تنها زیبایی چهره و اندام نیست بلکه زیبایی سیرت نیز هست. (بهجت¬پور و دیگران، 1385 هـ .ش، ص 251؛ طباطبایی، 1374 هـ .ش، ج 19، ص187) که بالطبع خوش خلقی از برترین مصادیق آن است، چنان که در حدیث است: «البر حسن الخلق» نیکویی بر خوی نیکوست.» (قاضی قضاعی، 1361 هـ .ش، ص 17, ح 43)
3ـ3ـ13.پرهیز از آفت حسد
«حسد» يك خوى زشت شيطانى است كه بر اثر عوامل مختلف مانند ضعف ايمان و تنگ نظرى و بخل در وجود انسان پيدا مىشود، و به معنى درخواست و آرزوى زوال نعمت از ديگرى است. حسد سرچشمه بسيارى از گناهان كبيره است. حسد همانگونه كه در روايات وارد شده است ايمان انسان را مىخورد و از بين مىبرد همانگونه كه آتش هيزم را! همانگونه كه امام باقر مىفرمايد. (همان، ص 46)
این آفت اخلاقی نباید در میان افراد یک خانواده بروز و نمد پیدا کند. افراد خانواده باید یار هم در مسیر پیشرفت باشند چرا که سعادت خانواده در گرو سعادت فرد فرد آن است و لذا حسد آفتی در روابط خانوادگی محسوب می گردد، چنان که در خانواده¬ی یعقوب ، حسادت برادران یوسف بر او موجب جدایی اعضای خانواده از همدیگر هم به لحاظ بعد مکانی و هم بعد روحی و روانی گردید؛ یوسف از کانون خانواده جدا شد و یعقوب سال¬ها از پسرانش دل رنجیده بود. در حدیثی از مولی امیر المؤمنین آمده: «الحسدُ ینکه العیشَ» حسد زندگی را تنگ سازد» (آمدی، 1385 هـ .ش، ح 851)
برای در امان ماندن از شرّ حسادت سفارش شده است که سوره الفلق خوانده شود. در قسمتی از این سوره آمده است: وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ (و از شرّ [هر] حسود، آن گاه كه حَسَد ورزد). اين آيه نشان مىدهد كه حسد از بدترين و زشتترين صفات رذيله است، چرا كه قرآن آن را در رديف كارهاى حيوانات درنده و مارهاى گزنده، و شياطين وسوسهگر قرار داده است. (مکارم شیرازی، 1374 هـ .ش، ج 27، ص 46)
3ـ3ـ14. وفاداری اعضای خانواده نسبت به یکدیگر
رازداری یکی از مهمترین شروط وفاداری همسر است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است.: وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِیثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَکَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ (تحریم: 66/3) (و چون پيامبر با يكى از همسرانش سخنى نهانى گفت، و همين كه وى آن را [به زن ديگر] گزارش داد و خدا [پيامبر] را بر آن مطّلع گردانيد [پيامبر] بخشى از آن را اظهار كرد و از بخشى [ديگر] اعراض نمود. پس چون [مطلب] را به آن [زن] خبر داد، وى گفت: «چه كسى اين را به تو خبر داده؟» گفت: «مرا آن داناى آگاه خبر داده است).
اين چه رازى بود كه پيامبر به بعضى از همسران خود گفت كه او رازدارى نكرد؟، مطابق آنچه در شان نزول گفتيم و اين راز مشتمل بر دو مطلب بود: يكى نوشيدن عسل نزد همسرش زينب بنت جحش، و ديگرش تحريم نوشيدن آن بر خود در آينده بود، و منظور از همسر غير رازدارش در اين آيه" حفصه" بود، كه او اين سخن را شنيد و به" عايشه" بازگو كرد. پيامبر چون از طريق وحى، از اين افشاى راز، آگاه شده بود، قسمتى از آن را به" حفصه" فرمود، و براى آنكه او زياده شرمنده و خجل نشود از ذكر قسمت ديگرى خوددارى كرد (ممكن است قسمت اول، اصل نوشيدن عسل باشد و قسمت دوّم تحريم آن بر خويشتن) (مکارم شیرازی، 1374 هـ .ش، ج 24، ص 27)
این نکته نیز بسیار اهمیّت دارد که آتش خیانت تمام خانواده¬ها را تهدید می کند چرا که انبیایی چون نوح و لوط از سوی همسران خود به آن مبتلا گردیدند: ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یُغْنِیَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَقِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ (تحریم: 66/10) (خدا براى كسانى كه كفر ورزيدهاند، آن نوح و آن لوط را مَثَل آورده [كه] هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند و به آنها خيانت كردند، و كارى از دست [شوهران] آنها در برابر خدا ساخته نبود، و گفته شد: «با داخل شوندگان داخل آتش شويد).
ارزش هر انسانى به اعمال و ايستارهاى درست يا نادرست او است، با صرف نظر كردن از كسانى كه در پيرامون او زندگى مىكنند يا با او نسبت دارند. بنا بر اين درست نيست كه تاريخ و قرآن و ايستارها به صورتى عذرخواهانه در هنگام بحث درباره نزديكان پيامبران از لحاظ نسبى يا اصحابى يا سببى ازدواجى در نظر گرفته شود، چه اين كار شخص را در برابر پيچيدگي¬ها و مشكلاتى قرار مىدهد، زيرا كه امكان آن هست كه نزديكترين شخص به پيامبرى از پيامبران نمونهاى از كفار بوده باشد، همچون همسران نوح و لوط ، در صورتى كه نزديكترين مردم به كانون¬هاى انحراف همچون فرعون و محيط¬هاى فاسد، نمونهاى از مؤمنان همچون آسيه دختر مزاحم و مريم دختر عمران به شمار رود، بدون آن كه چنين امرى عنوان يك بدى براى پيامبران و صالحان يا يك حسن و خوبى براى منحرفانى به شمار رود كه هر دو نمونه به آنها انتساب داشتهاند.
در هر صورت وفاداری اعضای خانواده سبب ایجاد صمیمیّت و محبّت می¬گردد و نیز سپری است محکم در برابر مشکلات و سختی¬ها و پشتیبانی است پایدار جهت استحکام بنیان خانواده.
انسان همواره به شناخت آن چه در طول زندگی با آن در ارتباط است نیاز دارد، از جمله مهمترین آنها خانواده است که نحوه¬ی تشکیل و بقاء آن نقش مهمی در سعادتمندی افراد، جوامع و ملّت¬ها دارد و لذا باید در تحکیم بنیان¬های خانوادگی بسیار کوشا بود.
دین اسلام در این عرصه نیز همچون سایر ابعاد و عرصه¬ها آموزه های متعالی و حیات بخشی را ارائه می¬نماید و لذا بر عواملی چون وجود ایمان و تقوا، عشق و محبّت، وفاداری، اعتماد متقابل، صبر و شکیبایی، مدیریت صحیح، اخلاق نیکو، شناخت حقوق و وظایف و … در اعضای خانواده پرداخته است.
3ـ4. رفاهزدگی خط قرمز زندگی
خداوند تبارک وتعالی در جند آیه رفاه زدگی را مورد مذمت قرار داده است. گاهی از این رفاه زدگی با واژه «النعیم» و گاهی «مترفین» یاد می کند، مانند: ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ (تکاثر: 102/8)سپس در همان روز است كه از نعمتِ [روى زمين] پرسيده خواهيد شد. و یا در خصوص عذاب دوزخیان که از جنس رفاه زدگان هستند، می¬فرماید: إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفينَ(واقعه: 56/45) «اينان بودند كه پيش از اين ناز پروردگان بودند.»
البتّه دین مبین اسلام مانع رفاه زندگی نیست، بلکه انسان را دعوت به زندگی بهتر و سالمتر میکند. اسلام از رفاهی که افراطی و سرطانی باشد و تنپروری در آن باشد، بر حذر میدارد؛ توصیهی اسلام اجتناب از تجملگرایی، اشرافیگری و انگشتنما شدن در بهرهبرداری از مواهب مادّی دنیوی است.
خداىِ برترین فرموده است:
أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ ريعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ *َ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ *: وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارينَ * فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطيعُونِ(شعراء: 26/131 – 128) «با این پندار که همواره زندهاید، دژها و کاخها برمىافرازید؟ و به گاه انتقامگیرى، همچون سرکشان رفتار مىکنید؟پس تقواى خدا را پیش گیرید و از من فرمان برید.»
و نیز خداى برترین فرموده است: «آیا دیدهاى آنکه هوسش را خداى خود گرفت و خدا با وجود علم گمراهش ساخت و بر گوش و دلش مهر نهاد و بر دیدهاش پرده انداخت؟ پس از خدا چه کسى هدایتش خواهد کرد؟آیا پند نمىگیرید؟» چنین کسى جز منافق نیست که هوس خویش را دین خود ساخته و شکمش را خداى خویش؛ از هر چه دلش بخواهد، خواه حلال و خواه حرام، نمىپرهیزد. خداى برترین فرموده است: «اینان به همین زندگى پست خشنودند، امّا این زندگى در براب رزندگى آخرت تنها کالایى ناچیز است» ابن مسعود! محرابهاى اینان زنانشاناند، شرافت ایشان در درهم و دینار است، همهی توانشان را در راه شکم خود به کار مىگیرند. اینان در میان بَدان، بدتریناند، هم خاستگاه فتنهاند و هم بازگشتگاه آن. ابن مسعود! سخن خداى برترین چنین است: «مگر نمىدانى اگر سالها آنان رابرخوردار کنیم، آنگاه عذاب موعود به آنها رسد آنچه از آن برخوردار مىشدند به کارشان نمىآید؟» (طبرسی، 1412 هـ .ق، ج2، ص 344)
جهان بینی الهی نقطه مقابل جهان بینی مادّی است. در جهان بینی الهی محوریّت با خداست. در زندگی اسلامی محور و اساس کار را بر پایه عبودیت و بندگی خداوند مشاهده می¬کنید ولی در جهان بینی مادّی امانیسم و توجّه به لذّت¬های مادّی بیشتر به چشم می¬آید.
آیاتی که در آن به جهان بینی الهی اشاره شده است به قرار زیر است:
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيوتِ لَبَيتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يعْلَمُونَ (عنکبوت: 29/41) «مثل کساني که غير از خدا را اولياي خود برگزيدند، مثل عنکبوت است که خانهاي براي خود انتخاب کرده؛ در حالي که سستترين خانههاي خانه عنکبوت است اگر ميدانستند!»
زندگی واقعی زندگی اخروی است و زندگی دنیوی همچون ابزار و مزرعهای است که بایستی تا میتوان در آن کاشت تا در جهان دیگر درو نمود و به هدف اصلی رسید. شمهای از متون دینی در این زمینه به شرح ذیل است:
حضرت علی می¬فرماید: «إنّما الدنیا مُنتهى بَصَرِ الأعمى، لا یُبصِرُ مِمّا وراءَها شیئاً و البَصیرُ یَنفُذُها بَصَرُهُ و یَعلَمُ أنّ الدارَ وراءَها، فالبصیرُ مِنها شاخِصٌ و الأعمى إلَیها شاخِصٌ و البصیرُ مِنها مُتزوِّدٌ و الأعمى لها مُتزوِّدٌ؛ همانا دنیا آخرین دیدرس انسان کور است و فراتر از آن را نمىبیند، امّا شخص بینا و با بصیرت نگاهش را از دنیا فراتر مىبرد و مىداند که سراى حقیقى در وراى این دنیاست. پس بینا از دنیا دل برکَند و کور به آن روى آورد. شخصِ با بصیرت از آن توشه بر مىدارد و کور براى آن توشه فراهم مىآورد.» (نهج¬البلاغه، خطبه 133)
3ـ5. ياد خدا عامل خوشی و سعادت زندگی
خوشی و سعادت زندگی در خوردن و آشامیدن و بهرهگیری هر چه بیشتر از مواهب مادّی نیست، بلکه در قرآن کریم آمده است: «وَ مَنْ أعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکا وَ نَحْشُرُهُ یَومَ القیامَهِ أعمى… و َکَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِآیَاتِ رَبِّهِ وَ لَعَذَاب ُالاْخِرَهِ أَشَدُّ وَ أَبْقَى» (طه: 20/127 – 124) «هر کس که از یاد من دل بگرداند زندگى تنگى خواهد داشت و در روز رستاخیز [نیز] او را نابینا محشور میکنیم… و این چنین هر که را زیاده روى کرده و به آیات پروردگارش ایمان نیاورده،سزا مىدهیم، هر آینه عذاب آخرت سختتر و پایدارتر است.»
حضرت على می¬فرماید: «اُذکُرُوا اللّه َ ذِکراً خالِصاً تَحْیَوا بِهِ أفضَلَ الحیاهِ و تَسلُکُوا به طُرُقَ النجاهِ» خدا را خالصانه یاد کنید، تا بهترین زندگى را داشته باشید و با آن راه نجات را بپویید. (مجلسی، 1404 هـ .ق، ج 75، ص 39)
3ـ6. متابعت از راه پیشوایان دین
یکی از علل و انگیزه تمسک به سبک زندگی اسلامی در قرآن متابعت و همراهی با پیشوایان دین است؛ زیرا دانشمندان و دین شناسان واقعی و خدا ترس، در ترسیم برنامه صحیح زندگی بر معیّارهای دینی آشناتر هستند. خداوند در این باره می¬فرماید: وَ اتَّبِعْ سَبيلَ مَنْ أَنابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (لقمان: 31/15) «و راه كسى را پيروى كن كه توبهكنان به سوى من بازمىگردد و [سرانجام] بازگشت شما به سوى من است، و از [حقيقت] آنچه انجام مىداديد شما را با خبر خواهم كرد».
3ـ7. برپا داشتن نماز
شالوده و اساس یک زندگی اسلامی نماز خواندن و بلکه اقامه نماز است. نماز حد فاصل بین کفر و ایمان می-باشد. نماز خواندن در تمام مکاتب دینی و آسمانی نیز سفارش شده است. امّا نماز خواندن در دین مبین اسلام ویژگی¬های خاصّ خود را داراست. نماز فرد مسلمان حالت امر به معروف و نهی از منکر دارد. نماز انسان را از بدی¬ها باز می¬دارد: يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور (لقمان: 31/17) «اى پسرك من، نماز را برپا دار و به كار پسنديده وادار و از كار ناپسند باز دار، و بر آسيبى كه بر تو وارد آمده است شكيبا باش. اين [حاكى] از عزم [و اراده تو در] امور است.»
از ویژگی سبک زندگی اسلامی داشتن عزم و اراده قوی در برابر ناملایمات است. فرد مسلمان جهت مسلح شدن به این اراده باید در اقامه نماز کوشا باشد. از سوی دیگر فریضه امر به معرف و نهی از منکر که از مهمترین شاخصه¬های زندگی اسلامی است در ردیف نماز خواندن آمده است. امر به معروف، نشانهى عشق به مكتب، عشق به مردم، علاقه به سلامتى جامعه و نشانهى آزادى بيان، غيرت دينى، ارتباط دوستانه بين مردم و نشانهى فطرت بيدار و نظارت عمومى و حضور در صحنه است. (قرائتی، 1383هـ .ش، ج 9، ص 265) امر به معروف و نهى از منكر، سبب تشويق نيكوكاران، آگاه كردن افراد جاهل، هشدار براى جلوگيرى از خلاف و ايجاد نوعى انضباط اجتماعى است. قرآن مىفرمايد: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ» (آل¬عمران:3/110) «شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شدهايد: به كار پسنديده فرمان مىدهيد، و از كار ناپسند بازمىداريد، و به خدا ايمان داريد. و اگر اهل كتاب ايمان آورده بودند قطعاً برايشان بهتر بود برخى از آنان مؤمنند و[لى] بيشترشان نافرمانند».
نتیجه¬گیری
پس از بررسی راهکارهای سبک زندگی اسلامی - قرآنی ضمن مراجعه و استناد به آیات و برخی روایات نتایج زیر نیز به دست آمد:
1-¬ در تبیین اهمیّت سبک زندگی اسلامی می¬توان گفت که این فرآیند اثرات بسیاری در زندگی انسان دارد:
اخلاص ورزی، ایثار، داشتن تقوای اقتصادی، التزام دینی و اخلاقی، پرهیز از اسراف و تجمل گرایی، پایبندی به سنّن و آداب دینی، محوریّت بخشیدن به عبادات در راستای رضایت خداوند، تنها خدا را پرستیدن، توجّه به تعالیم دینی، از مهمترین شاخص¬های سبک زندگی نوین اسلامی باید باشد.
2-¬ در سبک زندگی اسلامی اعتقاد به توحید باید به انسان بیاموزد که همه حرکات و سکنات برای رضایت خدا باشد.
3- سبک زندگی اسلامی موجب میشود تا زمینه¬های پذیرش احکام اسلامی گسترده شود و نوع رفتارهای مردم در قبال مسایل مختلف نیز تغییر کند.
4- سبک زندگي اسلامي ميتواند مقدّمه ايجاد تمدّن اسلامي باشد، امّا مهم اراده فردي و جمعي است که مسير رسيدن به اين هدف بزرگ را هموار ميکند.
فهرست منابع:
*قرآن کریم.
*نهج¬البلاغه.
1- آمدی، عبدالواحد بن محمّد، غرر الحکم و درر الکلم، ترجمه: محمّدعلی انصاری، قم: انتشارات امام عصر، ١٣٨۵هـ .ش.
2- اسماعیلی یزدی، عبّاس، فرهنگ تربیت، قم: انتشارات دلیل ما، ١٣٨۵هـ .ش.
3- بهجت پور، عبدالکریم، و دیگران، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم: انتشارات معارف، ١٣٨۵هـ .ش.
4- پاينده، ابوالقاسم، نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصار حضرت رسول، تهران: انتشارات دنياي دانش، چاپ چهارم، 1382 هـ .ش.
5- پسندیده، عبّاس، رضایت از زندگی، قم: دار الحدیث، ١٣٨۴هـ .ش.
6- تميمي مغربي، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام عن اهل بیت رسول الله علیه و علیهم افضل السلام، قم: موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، 1385ق
7- جوادي آملي، عبدالله، تسنيم تفسير قرآن كريم، مركز نشر اسراء، 1388هـ .ش.
8- حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، قم: آل علي «عليه السلام»، 1404هـ .ق.
9- حر عاملی، محمّد بن حسن، آداب معاشرت از دیدگاه معصومین [برگزیده وسائل الشیعه]، ترجمه: محمدعلی فارابی و یعسوب عباسی علی کمر، مشهد: بنیاد پژوهش¬های اسلامی، ١٣٨۶هـ .ش.
10- حرعاملي، محمّد بن حسن، وسايلالشيعه، قم: مؤسسه آلالبيت ، بيچا، 1409ه .ش.
11- حسینی، مجتبی، احکام روابط زن و شوهر پرسش¬ها و پاسخ¬های دانشجویی، قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه¬ها، دفتر نشر معارف، 1388 هـ .ش.
12- دیلمی، حسن بن محمد، ارشادالقلوب، قم: انتشارات ناصر، 1412ق.
13- صدوق، محمّد بن علي بن الحسن، الخصال، ترجمه: صادق حسن زاده، [بی جا]: انتشارات ارمغان طوبی، 1387 هـ .ش.
14- طباطبايي، سيّد محمّد حسين، الميزان في تفسير القرآن، ترجمه: سيّد محمّد باقر موسوي همداني، قم: انتشارات اسلامي جامعه¬ي مدّرسين حوزه علميّه قم، چاپ پنجم، 1374 هـ .ش.
15- طوسي، محمّد بن حسن، تهذيبالأحكام، تهران، دارالكتب الاسلامية، چاپ چهارم، 1365ه .ش.
16- ــــــــــــــــــــ ، مکارم الاخلاق، قم: الشريف الرضي، 1412ق.
17- فاضلی، محمد، مصرف و سبک زندگی، تهران: انتشارات پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات، 1382 هـ .ش.
18- قاضی قضاعی، شهاب، الاخبار کلمات قصار پیامبر خاتم، [بی جا]: علمی، 1361 هـ .ش.
19- قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم، 1383 هـ .ش.
20- قرائتی، محسن، چهارصد نکته از تفسیر نور، تدوین: عباس باباییان، تهران: مرکز فرهنگی درس¬هایی از قرآن، ١٣٨٨ هـ .ش.
21- قمي، علي بن ابراهيم، تفسير قمي، تحقيق: سيّد طيّب موسوي جزايري، قم: دارالکتاب، چاپ چهارم، 1367 هـ .ش.
22- کلینی، محمّد بن یعقوب، اصول الکافی، تحقیق: محمّد جواد الفقیه، تصحیح: یوسف البقاعی، بیروت: دارالأضواء، بی¬چا، 1413 هـ .ق.
23- مجلسي، محمّد باقر بن محمّد تقي، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّه الأطهار، لبنان: مؤسّسه الوفاء بيروت، بي¬چا، 1404 هـ .ق.
24- معادی¬خواه، عبدالمجید، فروغ بی¬پایان قرآن کریم، تهران، چاپ اوّل، 1379 هـ .ش.
25- مکارم شيرازي، ناصر، با همکاري جمعي از فضلاء، تفسير نمونه، قم: دارالکتب الإسلاميّة، چاپ اوّل، 1374 هـ .ش.
26- نوري، حسين، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسّسه آل¬البيت ، 1408ق.
27- ورّام، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، چاپ علی اصغر حامد، تهران، ۱۳۷۶ش.
فهرست مقالات
28- اباذری، یوسفعلی، حسن چاوشیان، از طبقه اجتماعی تا سبک زندگی، رویکردهای نوین در تحلیل جامعه شناختی هویت اجتماعی، نامهی علوم اجتماعی، شماره 20، پاییز و زمستان 1381 هـ .ش، ص 3056.
29- ولی زاده، جواد، «ضرورت ارائه تعریف بومی اسلامی ـ ایرانی از سبک زندگی»، فصلنامه علمی ـ تخصصی شورای عالی انقلاب فرهنگی، س 8، شماره 75، 1392هـ .ش، ص 27 – 3.
Abstract
Lifestyle of every one and every society is influenced by beliefs (ideology) and the values of the individual and the community. Family is the most important and most fundamental human units, and a major part of life and human destiny is marked by the family. Because religion is a set of beliefs, practices and ethics as well as Islam- as the latest and most comprehensive Divine- pays attention to these things. According to Islamic texts and the need to comply with the followers of this religion of manners of innocent leaders, such as the verses of Quran: Definitely for you, hoping for someone to Allah and the Last Day, there is a good example, but for those who deny them, no matter, because the god is needless and absolute (Al-mumtahina: 60/6). So it is natural that Convictions and religious beliefs of every Muslim influences his family`s behavior, therefore This behavior, can be cited as Islamic lifestyle. This study tries to investigate recognition of a Muslim family`s proper lifestyle.
Keywords: the Quran, lifestyle, family.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد