به گزارشهزار ماسوله، به نقل از پلیس آگاهی تهران بزرگ، صبح روز یكشنبه 24 دی ماه سال جاری از طریق مركز فوریت های پلیسی وقوع یك فقره «قتل عمد» در خیابان دولت ـ خیابان عین آبادی، به كلانتری 124 قلهك اعلام شد.
با حضور مأموران كلانتری 124 قلهك در محل و تأیید خبر قتل ، بلافاصله موضوع به پلیس آگاهی اعلام شد؛ با حضور كارآگاهان اداره دهم، تیم بررسی صحنه جرم و قاضی كشیك ویژه قتل در محل، پرونده مقدماتی با موضوع «قتل عمد» تشكیل و به دستور قاضی سپیدنامه بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
در تحقیقات مقدماتی انجام شده كارآگاهان اطلاع پیدا كردند كه مقتول (47 ساله) پس از خوردن صبحانه و به قصد رفتن به محل كارش در یك مغازه مانتوفروشی در حالیكه كیسه حاوی زباله را به همراه داشته ، به پاركینگ مجتمع مراجعه كرده است كه طبق دلایل بدست آمده، در داخل پاركینگ مورد اصابت ضربات متعدد چاقو از ناحیه گردن، شكم و سر قرار گرفته و پیش از انجام هرگونه اقدام درمانی فوت می كند.
در ادامه تحقیقات، با توجه به اظهارات برخی ساكنان مجتمع مسكونی ـ كه با شنیدن صدا به پاركینگ مجتمع مراجعه كرده بودند ـ عاملان جنایت دو جوان حدودا 20 الی 25 ساله معرفی شدند كه پس از ارتكاب جنایت، از طریق درب پاركینگ از ساختمان خارج و متواری شده بودند؛ همسر مقتول نیز در اظهارات خود عنوان داشت كه به واسطه تهدید شدن همسرش توسط برخی افراد ، آنها تصمیم داشتند تا محل سكونت خود را داشته تغییر دهند.
تحقیقات پلیسی از محل كار مقتول
كارآگاهان اداره دهم در ادامه رسیدگی به این پرونده ، با مراجعه به محل كار مقتول به تحقیق از همكاران وی پرداختند؛ در جریان تحقیقات، كارآگاهان اطلاع پیدا كردند كه مقتول در حدود چهار سال پیش از یكی از شهرستان های استان فارس به تهران آمده و با مشاركت چند نفر اقدام به اجاره یك مغازه مانتوفروشی در محدوده میدان شهدای هفتم تیر كرده اما پس از مدتی با یكی از این افراد دچار اختلاف مالی می شود بگونه ای كه شدت این اختلاف به قدری شدید می شود كه این شخص (شریك مقتول) چندین بار نیز به محل سكونت مقتول مراجعه و آخرین بار نیز، روز قبل از وقوع جنایت به محل سكونت مقتول مراجعه داشته است.
با شناسایی این شخص، كارآگاهان اداره دهم به تحقیق از این فرد می پردازند؛ شریك مقتول ضمن بیان اختلاف مالی خود با مقتول صراحتا عنوان می كند كه با مقتول اختلاف مالی داشته و حتی این اختلاف باعث درگیری میان آنها شده و او نیز در چندین نوبت و برای دریافت طلب مالی خود به درب منزل مقتول مراجعه داشته اما به هیچ عنوان اقدام به ارتكاب جنایت نكرده است.
تحقیقات پلیسی از اهالی مجتمع مسكونی محل وقوه جنایت
در ادامه رسیدگی به این پرونده ، با توجه به اظهارات شاهدان صحنه جنایت كه دو جوان حدودا 20 الی 25 ساله را به عنوان عاملان جنایت معرفی كرده و همچنین دیگر دلایل و شواهد ارائه شده از سوی شریك مقتول، كارآگاهان با اطمینان از این موضوع كه جنایت توسط افراد دیگری انجام شده و این شخص (شریك مقتول) هیچگونه نقشی در جنایت نداشته، مسیر تحقیقات خود را در سمت و سوی دیگری ادامه دادند.
كارآگاهان با توجه به نحوه ورود عاملان جنایت به داخل پاركینگ مجتمع مسكونی ـ تا پیش از زمان وقوع جنایت هیچكدام از ساكنان مجتمع از ساختمان خارج نشده و همچنین هیچگونه آثاری مبنی بر ورود به عنف به داخل مجتمع بر روی درب های ورودی مجتمع و همچنین درب پاركینگ مشاهده نشد ـ و در شرایطی كه هیچگونه دلیلی در خصوص ورود به عنف عاملان جنایت به داخل پاركینگ از سوی تیم بررسی صحنه جرم یافت نشده بود، با اطمینان از این موضوع كه عاملان جنایت یا «كلید درب ورودی مجتمع را در اختیار داشته» و یا «فردی درب مجتمع را برای آنها باز كرده»، به تحقیق از ساكنان مجتمع و بویژه همسر مقتول می پردازند.
می خواستم همسرم را ادب كنم
سرانجام در طی تحقیقات، كارآگاهان اطلاع پیدا كردند كه همسر مقتول بواسطه بداخلاقی های صورت گرفته از سوی همسرش (مقتول) با او اختلاف داشته؛ همین موضوع باعث شد تا كارآگاهان با تمركز بر روی همسر مقتول و در سلسله تحقیقات تخصصی خود موفق شناسایی جوانی به هویت «علیرضا . الف» (20 ساله) شوند كه بر اعترافات بعدی همسر مقتوله قصد داشته تا به درخواست وی مقتول را به واسطه بداخلاقی هایش ادب كند كه مرتكب جنایت شده است.
همسر مقتول در اعترافات خود به كارآگاهان اظهارداشت: در حدود 22 سال است كه با همسرم ازدواج كرده بودم اما در تمام این مدت نحوه برخورد وی و بداخلاقی هایش با من، همیشه مرا آزار می داد.
همسر مقتول در خصوص نحوه آشنایی خود با متهم اصلی پرونده به كارآگاهان گفت: یك روز زمانیكه قصد داشتم به یكی از بستگان خود در استان فارس زنگ بزنم، به صورت كاملا اتفاقی شماره دیگری را گرفتم كه بلافاصله عذرخواهی كرده و تماس خود را قطع كردم اما صاحب خط كه صدایش بسیار جوان بود، از آن پس مرتبا با شماره من تماس می گرفت و ضمن معرفی خود به نام علیرضا از من درخواست كرد تا با او آشنا شوم؛ ابتدا در تماس های تلفنی صورت گرفته از سوی علیرضا به تندی با وی پاسخ داده، به تماس هایش جواب نداده و حتی او را تهدید به شكایت كردم اما به تدریج و آرام آرام رابطه ای تلفنی میان ما ایجاد شد حتی زمانیكه علیرضا متوجه شد كه من در تهران زندگی می كنم، با این حال به ادامه تماس خود با من اصرار داشت و حتی برای دیدن من به تهران آمد.
همسر مقتول در خصوص نحوه ارتكاب جنایت نیز اظهارداشت:پس از گذشت مدتی، یك روز و به صورت كاملا اتفاقی در خصوص نحوه رفتار همسرم با علیرضا صحبت می كردم كه ناگهان از او خواهش كردم تا اگر می تواند همسرم را به واسطه نوع رفتارش تنبیه كند و او نیز بلافاصله قبول كرد؛ یك هفته قبل از جنایت كلید درب پاركینگ را به علیرضا دادم تا اینكه در روز حادثه زمانیكه همسرم به قصد خارج شدن از خانه به پاركینگ رفته بود، علیرضا او را با چاقو زد و به سرعت از محل فرار كرد.
دستگیری علیرضا و همدست وی
با توجه به اعترافات همسر مقتول، كارآگاهان اداره دهم با اخذ نیابت قضایی به یكی از شهرستان های استان فارس رفته، «علیرضا . الف» را دستگیر كردند.
در همان تحقیقات اولیه، علیرضا به ارتكاب جنایت اعتراف و یكی از دوستان خود به هویت «بهنام . ف» (23 ساله) را نیز به عنوان همدست خود در جنایت معرفی كرد كه بلافاصله بهنام نیز دستگیر و هر دو نفر، ضمن انجام هماهنگی های لازم قضایی به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شدند.
سرهنگ آریا حاجی زاده معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر، افزود: با توجه به اعترافات متهمان در خصوص نقش هر كدام در این جنایت، قرار بازداشت موقت برای هر سه متهم پرونده (همسر مقتول ، علیرضا و بهنام) صادر و متهمان جهت انجام تحقیقات تكمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته اند.
با حضور مأموران كلانتری 124 قلهك در محل و تأیید خبر قتل ، بلافاصله موضوع به پلیس آگاهی اعلام شد؛ با حضور كارآگاهان اداره دهم، تیم بررسی صحنه جرم و قاضی كشیك ویژه قتل در محل، پرونده مقدماتی با موضوع «قتل عمد» تشكیل و به دستور قاضی سپیدنامه بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
در تحقیقات مقدماتی انجام شده كارآگاهان اطلاع پیدا كردند كه مقتول (47 ساله) پس از خوردن صبحانه و به قصد رفتن به محل كارش در یك مغازه مانتوفروشی در حالیكه كیسه حاوی زباله را به همراه داشته ، به پاركینگ مجتمع مراجعه كرده است كه طبق دلایل بدست آمده، در داخل پاركینگ مورد اصابت ضربات متعدد چاقو از ناحیه گردن، شكم و سر قرار گرفته و پیش از انجام هرگونه اقدام درمانی فوت می كند.
در ادامه تحقیقات، با توجه به اظهارات برخی ساكنان مجتمع مسكونی ـ كه با شنیدن صدا به پاركینگ مجتمع مراجعه كرده بودند ـ عاملان جنایت دو جوان حدودا 20 الی 25 ساله معرفی شدند كه پس از ارتكاب جنایت، از طریق درب پاركینگ از ساختمان خارج و متواری شده بودند؛ همسر مقتول نیز در اظهارات خود عنوان داشت كه به واسطه تهدید شدن همسرش توسط برخی افراد ، آنها تصمیم داشتند تا محل سكونت خود را داشته تغییر دهند.
تحقیقات پلیسی از محل كار مقتول
كارآگاهان اداره دهم در ادامه رسیدگی به این پرونده ، با مراجعه به محل كار مقتول به تحقیق از همكاران وی پرداختند؛ در جریان تحقیقات، كارآگاهان اطلاع پیدا كردند كه مقتول در حدود چهار سال پیش از یكی از شهرستان های استان فارس به تهران آمده و با مشاركت چند نفر اقدام به اجاره یك مغازه مانتوفروشی در محدوده میدان شهدای هفتم تیر كرده اما پس از مدتی با یكی از این افراد دچار اختلاف مالی می شود بگونه ای كه شدت این اختلاف به قدری شدید می شود كه این شخص (شریك مقتول) چندین بار نیز به محل سكونت مقتول مراجعه و آخرین بار نیز، روز قبل از وقوع جنایت به محل سكونت مقتول مراجعه داشته است.
با شناسایی این شخص، كارآگاهان اداره دهم به تحقیق از این فرد می پردازند؛ شریك مقتول ضمن بیان اختلاف مالی خود با مقتول صراحتا عنوان می كند كه با مقتول اختلاف مالی داشته و حتی این اختلاف باعث درگیری میان آنها شده و او نیز در چندین نوبت و برای دریافت طلب مالی خود به درب منزل مقتول مراجعه داشته اما به هیچ عنوان اقدام به ارتكاب جنایت نكرده است.
تحقیقات پلیسی از اهالی مجتمع مسكونی محل وقوه جنایت
در ادامه رسیدگی به این پرونده ، با توجه به اظهارات شاهدان صحنه جنایت كه دو جوان حدودا 20 الی 25 ساله را به عنوان عاملان جنایت معرفی كرده و همچنین دیگر دلایل و شواهد ارائه شده از سوی شریك مقتول، كارآگاهان با اطمینان از این موضوع كه جنایت توسط افراد دیگری انجام شده و این شخص (شریك مقتول) هیچگونه نقشی در جنایت نداشته، مسیر تحقیقات خود را در سمت و سوی دیگری ادامه دادند.
كارآگاهان با توجه به نحوه ورود عاملان جنایت به داخل پاركینگ مجتمع مسكونی ـ تا پیش از زمان وقوع جنایت هیچكدام از ساكنان مجتمع از ساختمان خارج نشده و همچنین هیچگونه آثاری مبنی بر ورود به عنف به داخل مجتمع بر روی درب های ورودی مجتمع و همچنین درب پاركینگ مشاهده نشد ـ و در شرایطی كه هیچگونه دلیلی در خصوص ورود به عنف عاملان جنایت به داخل پاركینگ از سوی تیم بررسی صحنه جرم یافت نشده بود، با اطمینان از این موضوع كه عاملان جنایت یا «كلید درب ورودی مجتمع را در اختیار داشته» و یا «فردی درب مجتمع را برای آنها باز كرده»، به تحقیق از ساكنان مجتمع و بویژه همسر مقتول می پردازند.
می خواستم همسرم را ادب كنم
سرانجام در طی تحقیقات، كارآگاهان اطلاع پیدا كردند كه همسر مقتول بواسطه بداخلاقی های صورت گرفته از سوی همسرش (مقتول) با او اختلاف داشته؛ همین موضوع باعث شد تا كارآگاهان با تمركز بر روی همسر مقتول و در سلسله تحقیقات تخصصی خود موفق شناسایی جوانی به هویت «علیرضا . الف» (20 ساله) شوند كه بر اعترافات بعدی همسر مقتوله قصد داشته تا به درخواست وی مقتول را به واسطه بداخلاقی هایش ادب كند كه مرتكب جنایت شده است.
همسر مقتول در اعترافات خود به كارآگاهان اظهارداشت: در حدود 22 سال است كه با همسرم ازدواج كرده بودم اما در تمام این مدت نحوه برخورد وی و بداخلاقی هایش با من، همیشه مرا آزار می داد.
همسر مقتول در خصوص نحوه آشنایی خود با متهم اصلی پرونده به كارآگاهان گفت: یك روز زمانیكه قصد داشتم به یكی از بستگان خود در استان فارس زنگ بزنم، به صورت كاملا اتفاقی شماره دیگری را گرفتم كه بلافاصله عذرخواهی كرده و تماس خود را قطع كردم اما صاحب خط كه صدایش بسیار جوان بود، از آن پس مرتبا با شماره من تماس می گرفت و ضمن معرفی خود به نام علیرضا از من درخواست كرد تا با او آشنا شوم؛ ابتدا در تماس های تلفنی صورت گرفته از سوی علیرضا به تندی با وی پاسخ داده، به تماس هایش جواب نداده و حتی او را تهدید به شكایت كردم اما به تدریج و آرام آرام رابطه ای تلفنی میان ما ایجاد شد حتی زمانیكه علیرضا متوجه شد كه من در تهران زندگی می كنم، با این حال به ادامه تماس خود با من اصرار داشت و حتی برای دیدن من به تهران آمد.
همسر مقتول در خصوص نحوه ارتكاب جنایت نیز اظهارداشت:پس از گذشت مدتی، یك روز و به صورت كاملا اتفاقی در خصوص نحوه رفتار همسرم با علیرضا صحبت می كردم كه ناگهان از او خواهش كردم تا اگر می تواند همسرم را به واسطه نوع رفتارش تنبیه كند و او نیز بلافاصله قبول كرد؛ یك هفته قبل از جنایت كلید درب پاركینگ را به علیرضا دادم تا اینكه در روز حادثه زمانیكه همسرم به قصد خارج شدن از خانه به پاركینگ رفته بود، علیرضا او را با چاقو زد و به سرعت از محل فرار كرد.
دستگیری علیرضا و همدست وی
با توجه به اعترافات همسر مقتول، كارآگاهان اداره دهم با اخذ نیابت قضایی به یكی از شهرستان های استان فارس رفته، «علیرضا . الف» را دستگیر كردند.
در همان تحقیقات اولیه، علیرضا به ارتكاب جنایت اعتراف و یكی از دوستان خود به هویت «بهنام . ف» (23 ساله) را نیز به عنوان همدست خود در جنایت معرفی كرد كه بلافاصله بهنام نیز دستگیر و هر دو نفر، ضمن انجام هماهنگی های لازم قضایی به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شدند.
سرهنگ آریا حاجی زاده معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر، افزود: با توجه به اعترافات متهمان در خصوص نقش هر كدام در این جنایت، قرار بازداشت موقت برای هر سه متهم پرونده (همسر مقتول ، علیرضا و بهنام) صادر و متهمان جهت انجام تحقیقات تكمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته اند.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد