در کردستان مردم و مجسمه با هم بیگانه بوده اند/گفتگو با بشیر ناصری نقاش و مجسمه ساز پاوه ای

سرویس: فرهنگ و هنرکد خبر: 293670|13:09 - 1394/09/26
نسخه چاپی
در کردستان مردم و مجسمه با هم بیگانه بوده اند/گفتگو با بشیر ناصری نقاش و مجسمه ساز پاوه ای
"بشیر ناصری" هنرمندی که مجسمه مقاومت زنان کوبانی را با تیشه فرهاد ثانی ساخت و اشعار مولوی ، هژار و میرزای پاوه ای و بیکس و پیرمرد را در مجسمه هایش با صدای خالقی و شجریان و ناظری در هم آمیخت.

به گزارشهزار ماسوله، به نقل از  کُردپرس ،  "بشیر ناصری "متولد پاوه ، و دانش آموخته رشته نقاشی از دانشگاه هنر تهران است . وی سالهاست به صورت شخصی به کار نقاشی و مجسمه سازی مشغول می باشد . از آثار وی می توان به پیکره "مولوی کرد" نصب شده در میدان مولوی پاوه ، پیکره "میرزا عبد القادر پاوه ای" نصب شده در پاوه ، مجسمه مقاومت زنان کوبانی ، و مجسمه ها و سردیس هایی از خالو حسین کوه کن ، مظهر خالقی ، شیرکو بیکس ، ماموستا هژار ، پیرمیرد  ، شهرام ناظری ، شجریان و میرزا شفیع پاوه ای اشاره کرد .
فعالیتهای دیگر این هنرمند به حوزه تخصصی خود که نقاشی است بر می گردد و تاکنون کمتر آنها را در معرض نمایش گذاشته است . با این حال وی قصد دارد طی امسال و سال آینده مجموعه ای از آثارش اعم از نقاشی و مجسمه را در نمایشگاه هایی در پاوه و دیگر شهرها به نمایش بگذارد .
بشیر ناصری می گوید : برای هنرمند شدن نیازی به تایید و تشویق شخص و نهادی نیست. هنرمند بودن جریانیست در درون ، که با پرورش آن و کار و تمرین می شود آن جوهره را غنی تر کرد. 
آنچه در زیر می آید گفتگوی اختصاصی کُردپرس با این هنرمند در مورد هنر نقاشی و مجسمه سازی و وظیفه هنرمند و نهادها در مناطق کردنشین است .
* نگاه شما به پیشینه هنر در کردستان و به ویژه حوزه هنرهای تجسمی چیست؟
به طورکلی هنر در کردستان دارای پیشینه و تاریخ می باشد . به سادگی در تحلیل ادبیات و موسیقی و برخی تولیدات که امروزه به آنها صنایع دستی گفته می شود (از جمله نمد،جاجیم ،موج و ...) می توان اصول ، مبانی ، نظام ریتم ، ترکیب بندی ، هارمونی و فرم را به وضوح دید ، آن هم در قالب "بیانی" غنی و پخته که  نشان از سیر و جریان هنر در جامعه می باشد .
اما با وجود این و علیرغم پتانسیل غنی موجود ، به دلایل مختلف اجتماعی (که ذکر آن در این بحث نمیگنجد ) هنر در کردستان هیچ گاه به صورت یک جریان متناوب و مکتب ویژه ای شکل نگرفته و همواره به صورت جسته و گریخته در قالب فعالیتهای فردی بوده، بخصوص در حوزه هنرهای تجسمی این ضعف عیان است.
به طورمثال آنچه که به عنوان نقاشی در سایر نقاط ایران و جهان تحت عنوان جریان هنری و مکتب ویژه ی  دوره های مختلف به چشم میخورد را نمیتوان در کردستان یافت .!!
در چند دهه اخیر با توسعه ارتباطات ، مطالعه و همچنین با حضور برخی از هنرمندان در محافل آکادمیک و دانشگاهها و آشناییشان با هنر به صورت دقیقتر ، تا حدی فضای هنر کردستان بازتر و اصولی تر گردید و در بسیاری موارد شاهد هنرمندان جوان و نسل جدیدی هستیم که توانسته اند با تکیه بر پتانسیلهای گذشته فرهنگی خود و پرورش آن در مسیر درست ، زمینه را برای معرفی خود و به طور کلی هنر و هنرمندان کردستان فراهم و مهیا کنند.
* شرایط و وضعیت هنر و هنرمند را در کردستان چطور میبینید؟
در اینجا میخواهم به یک مسئله ی مهم اشاره کنم که بعضا کمتر دیده میشود : عدم وجود هنر در یک جامعه چقدر آسیب رسان است ، به همان میزان تعصب و تک بعدی نگاه کردن به هنر و رشد این رویه در جامعه میتواند خطرناک باشد.
انسان دوست دارد دانسته هایش را محفوظ نگه دارد و به نسل دیگر انتقال دهد ، این به خودی خود پدیده ای مثبت است ، اما در هنر اگر این رویه شکل تعصب و خود محوری را به خود بگیرد این بار به جای حسن تبدیل به یک آسیب میشود . (گذشته غنی ، دانسته ها و اندوخته ها) سرمایه های هر فرد ، قوم ، ملت و جامعه ای هستند ، اما تکرار مکررات و تکرار گذشته ، فرد و جامعه را از پیشرفت و ترقی باز می دارد.
این اتفاق اکنون درکردستان در حال رخ دادن است و برخی از هنرمندان که اکنون به عنوان مربی ویا الگوی جامعه هنری فعالیت می کنند به جای گشودن درها و پنجره ها ، بیشتر دنبال ترسیم چهارچوب و مرزبندی ها هستند و فرصت را از دیگرهنرمندان و اندیشه های غیر خود گرفته اند..!  این گونه هنرمندان مدام در بین خود در حال تایید همدیگر می باشند ،بدون اینکه لحظه ای خود را از زاویه نگاه دیگری ببینند!!! این گونه منش و کوتاه بینی باعث می شود که نه تنها خود هنرمند مدام در حال تکرار و درجا زدن شود بلکه جامعه ای که به چشم الگو به آنها نگاه می کند و نظاره گر آنها هستند ،در فهم هنر دچار گمراهی و اشتباه خواهند شد.
مشکل بعدی دستگاههای مرتبط با هنر و هنرمند هستند .
جاهایی همچون شهرداریها،ارشاد اسلامی ،آموزش و پرورش ،ومیراث فرهنگی متاسفانه با نواقص بسیاری چه در زمینه آموزش و چه در زمینه حمایت از هنرمندان مواجهند. در آموزش پرورش ، آموزش هنر صرفا جنبه تزئینی دارد و جهت خالی نبودن عریضه است. ارشاداسلامی آنطور که بایسته و شایسته است از حضور هنرمندان بهره نمیبرد و حمایت نمیکند. شهرداریها هم اکثرا روابطشان صرفا با هنرمندان در قالب یک سری روابط غیر اصولی و زدوبندهای ناسالم است و از امکانات اجرایی خود برای ایجاد زمینه ظهور و فعالیت اجتماعی هنرمندان هیچ استفاده ای نمی کنند. واحد عمران و زیباسازی شهریشان از هنرمندان خالیست. !! و در شهرسازی و مبلمان شهری اصول زیباشناسی و طراحی صحیح انجام نمی گیرد.
* وضعیت مجسمه سازی در کردستان چگونه است ؟
در بحث مجسمه سازی که بنده هم گاها سرکی به آن میکشم ، در سالهای اخیر با فعالیت تعدادی از هنرمندان از جمله آقای ضیاالدینی شاهد پیشرفت زیادی بوده ایم . نقطه قابل تامل در این زمینه ارتباط بین مردم با هنرمندان و بحث مجسمه سازی است . از آنجایی که در کردستان سابقه مجسمه سازی بسیار کم بوده لذا مردم و مجسمه با هم بیگانه بوده اند. وایجاد رابطه و کم کردن فاصله بین هنر مجسمه سازی و مردم به همت تلاش برخی دوستان هنرمند نسل قدیم بوده ، تا جایی که اکنون کمتر شهری در مناطق کردنشین داریم که از مجسمه و علاقه مندان به آن بی بهره باشد. اما باز هم نکته قابل توجهی وجود دارد که نباید آن را نادیده گرفت. در جامعه بیگانه با هنر نقاشی و مجسمه سازی لازم است که در ابتدا زمینه آشنایی میان هنر و مردم رافراهم آورد . مثل ساختن  بسیاری از مجسمه ها که اکنون در کردستان موجودند، تا زمینه پرورش نسبی سواد بصری آنها کمی ارتقا یابد. اما نکته اینجاست که پس از این مرحله نگه داشتن سطح مجسمه های نصب شده در همان حد اول و مقدماتی دیگر خطاست و این بار نگاه جامعه به صورت غیرصحیح پرورش پیدا خواهد کرد.
* جریانها و رخدادهای هنری کردستان در حوزه تجسمی بویژه طراحی و نقاشی و مجسمه در چه وضعی هستند؟
زیاد قابل تعریف نیست .! متاسفانه علیرغم پتانسیلهای زیاد موجود در کردستان ، به دلیل بی توجهی و نداشتن برنامه مدون خاصی از سوی مدیران و نهادها و حتی بی توجهی برخی از هنرمندان تاثیر گذار و باسابقه ، همه ذکر و فکر هنرمندان حوزه تجسمی معطوف به رخدادهای هنری خارج از کردستان شده است. !! همگی روبه تهران کرده اند و چشمشان به چند گالری است که نه تنها چیزی از هنر نمی دانند بلکه با عملکردشان فضای هنر ایران را روز به روز فاصدتر و ملتهب تر میکنند. و یا اینکه چشم به راه چندتا بیتال و سالانه و جشنواره اند بلکه آنجا مورد توجه قرار گیرند و شاید مورد عنایت چند تن از اساتید و هیئت داوران واقع شوند.!!! (البته داستان عملکرد آن سالانه ها و بینالها هم بماند!)
من بشخصه به دلیل همین فضای ناسالم و غیر حرفه ای گالریها وجشنواره ها و مراسمات ، تا حالا در هیچ یک از این رخدادهای هنری به ظاهر معتبر شرکت نکرده ام و نخواهم کرد. چراکه معتقدم برای هنرمند شدن نیازی به تایید و تشویق شخصی و نهادی نیست. هنرمند بودن جریانیست در درون ، که با پرورش آن و کار و تمرین می شود آن جوهره را غنی تر کرد.
همه ما دوست داریم مورد توجه قرار بگیریم . این یک نیاز است ، یک نیاز طبیعی و غریزی، باید مراقب باشیم که برای برآورده شدن این حس و نیاز، هنرمان را به ارزانی نفروشیم و دست به دامان هرکسی نشویم.!
بنده و چند تن از دوستان خیلی تلاش کردیم که یکی از رخدادهای هنری مربوط به حوزه تجسمی تحت عنوان "سالانه نقاشان غرب کشور" را به کردستان بیاوریم و به صورت یک رخداد هنری مدون وحساب شده ، هر سال یک بار برگزار گردد. می شد با این حرکت هم توجه سایر نقاط کشور را معطوف کردستان کرد و هم هنرمندان کردستان را کمی دلگرمتر نمود .اما متاسفانه برخی از چهره های به ظاهر هنرمند درون خود کردستان و افرادی دیگر مانع آن شدند.!!!!
* به نظر شما تحصیلات آکادمیک و دانشگاه چقدر می تواند در فراگیری هنر تاثیر داشته باشد؟
طبیعتا دانشگاه و پرداختن به هنر به صورت یک برنامه آموزشی روزمره در روند یادگیری خیلی تاثیر دارد اما نه در دانشگاههای ایران ! چون هم روش آموزش اشتباه است هم بیشتر اساتیدی که در دانشگاهها هستند اکثرا خودشان به آموزش نیاز دارند. دانشگاه در ایران صرفا بهانه ای است که هنرجو میتواند با استفاده از دایره ارتباطاتی که برایش پیش میاید خودش مستقلا دنبال یادگیری برود.
* از نقاشان ایران و جهان و کردستان از چه کسانی بیشتر تاثیر گرفته اید یا خوشتان میاید؟
من از هر کسی که حرفی برای گفتن داشته تاثیر گرفته ام. اما در ایران به شخصه از بعضی از نقاشی های سهراب سپهری و از کارهای آنه محمد تاتاری و کارهای ابراهیم جعفری خوشم آمده است . نقاشان دیگر جهان هم که بمانند چراکه یکی دوتا نیستند.!
* خود شما این روزها آیا برنامه یا پروزه خاصی در دست دارید؟
بنده مدتی است که بیشتر وقتم را مشغول مطالعه و نقاشی هستم و گاهی هم جهت یادگیری بیشتر مجسمه می سازم.
* جمله خاصی که بخواهید به هنرجوها وهنرمندان بگویید چیست؟
تمرین و تمرین و تمرین ، خراب کردن و ازنو ساختن و ساختن و ساختن .
* سخنی اگر در تکمیل صحبتهایتان مانده بفرمایید.
چند نکته را عرض میکنم:  
 هنر صرفا تابلویی نیست که به دیوار منزل آویزان باشد و گاها آن را هم بیاراید. هنر ریتم و هارمونی ، ترکیببندی و ساختار و  در یک کلام جوهر زندگی است.
توجه به آثار هنرمندان و تحلیل و بررسی آنها و استفاده از ایده های آنها در زندگی چیزی فراتر از یک سرگرمی یا مطالعه عمومی است. آثار هنرمندان جوهر تمام آنچه که ما در طول زندگیمان مشاهده میکنیم است. معماری ساختمانها ، طراحی خودروها، مبلمان منزل ، طراحی پارکها و حتی شکل و شمایل پوشش و لباس همه وهمه آنچه دیده میشود از هنر و طراحی سرچشمه میگیرد. 
در نهایت از همه مسوءولین و نهادها خواهشمندم که ازظرفیتهای موجود در هنرمندان استفاده کنند و آنها را حمایت نمایند.. وامیدوارم  هنرجویان و هنرمندان عزیز هم  با درایت و مسوولیت پذیری در قبال جریانات موجود در فضای جامعه هیچ گاه منفعل نباشند و در عین حال در کارهای خود مستمر و پرتلاش باشند.
گفتگو : یاسر خالدی زاد

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد