به بهانه انتشار وداع نامه سلام پاوه

در پاوه، سکوت سزاوار سلام نیست / حبیب اله مستوفی

سرویس: اجتماعیکد خبر: 293705|12:56 - 1394/10/02
نسخه چاپی
در پاوه، سکوت سزاوار سلام نیست / حبیب اله مستوفی
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق * گفتم ای ناصح غافل چه هنر بهتر از این (حافظ)

به گزارشهزار ماسوله، به نقل از پاوه پرس با سامان دهندگان جوان سلام پاوه در فضای سرسام آور مجازی هر از چند، گاهی که حضوری روبرو می شدم به سه مفهوم می اندیشیدم،  پشتکار، ذوق و دَرد. پشتکار و ذوق ویژه و زیبنده جوانان است اگر چه مشکلاتی چون راه پرسنگلاخ بیکاری، ازدواج، عدم اعتماد به دیگران و کاهش انگیزه پشت هر پُشتکاری را خَم و خُم هر ذوقی را خشک می کند اما آنچه برای من در مصاحبت با این جوانان(گردانندگان سلام پاوه) قابل تامل وستودنی بود دردمندی آنان بسانِ پیران جهان دیده بود.

 

می دیدم که چگونه در مواجه با رخدادهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شهرستان پاوه در قامت متعهدی اجتماعی ظاهر می شدند و غمناکِ ناکامی ها و خوشحال توفیق همه مسئولین و مردم بودند و در حد بضاعت خویش و گاهی فراتر از آن در انعکاس اخبار می کوشیدند. لاجرم انتشار وداع نامه سلام پاوه برایم ناگوار بود. چند روز پس از این رُخداد واکنش ها به آن از یادداشت جناب آقای خسروی و رستمی تبار تا انبوه کامنت های متنوع دیگر را مرورمی کردم به راستی زیبا و ضروری بودند ضمن سپاس از تمام آن عزیزان، دست مریزاد گویشان هستم.

 

آن نوشته و نظرات را پیام های پرشکوه پاسداشت پنجره های باز و تراوای خبر و نظر می دانم. شاید اتفاقی بود که به عنوان معلمی خُرد  در یلدا شب امسال تصمیم برنگارش یادداشتی بر این رخُداد گرفتم. براین باورم که جامعه سرزنده وپویا همیشه هوادار پنجره هاست و خبر چون خون در رگ های شهر فسردگی را می زداید و جان افزاست. نبود خبر در نهایت فقدان نظر و آنگاه خمودگی و مشارکت گریزی را رقم خواهد زد.

 

شهرستان پاوه از دیرباز درمواجهه با خبرها و نظرها منفعل و بی تفاوت نبوده و به مصداق نام خود همیشه برپای ایستاده است. پیگیری این موضوع در هنگامه های تاریخی از مشروطیت تا انقلاب اسلامی قابل تحقیق و تامل است. سالهای ۴۶ و ۴۷ (دوران دبستان خودم) را به درستی به یاد می آورم که چگونه معلمان، بازاریان و بزرگان آن روز رادیوهای کوچک توشیبای خود را به گوش می چسپاندند و پیگیر اخبار جنگ شش روزه اعراب و اشغال گران قدس می شدند و آنگاه در نشست های دوستانه وشب نشینی هابازار تحلیل و ابراز نطر داغ می شد. در سال ۵۲ که جعبه جادویی آن موقع (تلویزیون) بیرق های خویش را بر بام ها شهر برافراشت، مردم پاوه گوی سبقت را از دیگران در خرید تلویزیون (رسانه جذاب آن عصر)ربودند. در گرماگرم انقلاب اسلامی روایت ها در پیشگام بودن مردم و خَلق هنگامه ها و رصد آخرین اخبار فراوان است که در دُرج خاطرات دَرج است.

 

اینترنت کوله بار پرنقش خود را در اواخر دهه هفتاد در شهر پاوه گشود و این بار بسی بهتر دیده و دل را ربود و راه را به سوی شاهراهای اطلاعاتی گشود. تلاش های ناکام برای انتشار رسانه های نوشتاری چاپی با ایجاد شبکه های مجازی کام ها را شیرین کرد.از کومکال پرده برداری شد و سپس سلام پاوه، پاوه پرس و هزار ماسوله و ده نگی نوریاو، وبلاگ های مختلف و… نمود یافتند.

 

این تولد ها بر اساس برنامه ای از پیش تعیین شده و یا به دنبال جلسات مکرر رخ نداد بلکه تنها از سر دردمندی و براساس عشق و علاقه مندی به خدمت بود. جمعی براساس شوری برآمده از شعور با قبول تمام مشکلات ، هنرمندانه وارد این میدان شدند. تعهد به جمع آوری، تغذیه ،تدوین و انتشار رویدادها در سطح منطقه و احصاء و مطالعه آرا و نظرات متنوع و بعضا متناقض و نیز دقت در انتشار، مصداق حرکت بر لبه تیغ است و شایسته تقدیر. روی سخن با همه این بزرگواران بطور عام و با عزیزان سلام پاوه بطور خاص است: مشکلات شما عُمده و عدیده است و در این مجال و مقال نمی گنجد. شاید بتوان به دو بخش کلی اشاره کرد.

 

یکم : تنهایی شما و محدود بودن حلقه مدیریت سایت (باتمام مشکلاتش )به خانواده یا جمعی از دوستان .

دوم :  مشکلات مادی و مالی و پیامد های متناقض آن (مستقل ماندن)

بهترین راهکار،هم اندیشی با یکدیگر است. مشورت ادراک وهشیاری دهد / عقل ها مر عقل را یاری دهد (مولانا)

 

همه گرد هم آیید وضمن حفظ اصول و مواضع خویش از آراء و افکار عمومی جامعه بهره گیرید و ضمن هماهنگی با ادارات و مسئولین مرتبط از نخبگان، فرهنگیان ، صاحبان تجربه و علاقه مندان راهکارهای تازه را جستجو کنید. تشکیل صندوق حمایت از فعالان رسانه و اطلاع رسانی و….

 

درد دلی با مردم فهیم شهرستان پاوه

هیچگاه نگوییم با تعطیل شدن این سایت ها و توقف جنب و جوش های فضای مجازی اتفاق خاصی رُخ نمی دهد درست مثل وقتی که نبودند و زندگی جاری وساری بود.عزیزان، بازگشت به شرایط پیشین نه ممکن است و نه مطلوب. بستن هر دریچه ای در فضای فرهنگی ، جامعه ای را رقم می زند که درآن روشنفکران ،نویسندگان ، روزنامه نگاران ، شاعران و ادیبان حضور فعال ندارند وبه مرور حذف می شوند.

 

به یمن وجود این سایت ها چه بسیار شهروندان ساکت که به سخن آمدند و ابراز نظر کردند. تصور کنید مدتی تمام این فعالیت ها تعطیل شود با چه هزینه ای می توان دوباره قلم را به دست نویسندگان داد و از نخبگان درخواست نظر کرد؟

 

عرض ادبی خطاب به مسولین محترم

نقش گردش اطلاعات در جامعه وجایگاه رسانه های کوچک محلی اگرچه محدود اما عمیق است.عدم جریان صحیح اطلاع رسانی جو شایعه را دامن زده و موجب اتلاف انرژی ومشغول  شدن به حواشی (آفت مدیریت ) می شود. در حالیکه یک رسانه می تواند محل مناسب نمود بود های مدیریتی و اجرایی شود واعتماد عمومی را به سازمان ها وسیستم ها افزایش دهد.

 

سخن آخر از مولانا:

جان نباشد جز خبر در آزمون             هر که را افزون خبر جانش فزون

جان ما از جان حیوان بیشتر               از چه زان رو که فزون دارد خبر

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد