روایتی مستند از فقر و محرومیت در پاوه

سرویس: اجتماعیکد خبر: 293752|21:25 - 1394/10/10
نسخه چاپی
روایتی مستند از فقر و محرومیت در پاوه
مه تی زارا یکی از صدها نیازمند و محروم شهرمان است. در هر گوشه و کوچه امثال وی فراوانند تنها کافیست چشمانت را بازکنی و به اطرافت بدقت نگاه کنی.

به گزارشهزار ماسوله، به نقل از پایگاه خبری نوریاو در بعضی از پس کوچه های شهر من و تو خبری از ماشین های مدل بالا و مدارس غیر انتفاعی و مهمانی ها و ریخت و پاش نیست.در برخی منازل همسایه من و تو همشهریان ما از ابتدایی ترین نیازهای زندگی محروم هستند و ما هرروز خود را به ندیدن میزنیم.

توسط یکی ازهمشریان خیّر با یکی از این انسانهای شریف و نیازمند آشنا شدیم و پس از کسب اجازه با یکی ازدوستان عزیز وهمراهم کاک حیدرولدبیگی برای تهیه گزارش خدمتش رسیدیم.

مه تی زارا بانویی سالخورده و رنجدیده با دیدگانی خاموش و لبانی پر از لبخند و مهربانی در را برویمان گشود.

وی در یک زیرزمین نمور و پوسیده زندگی میکند و با وجود روشن بودن لامپ در وسط روز خانه باز تاریک است و کم فروغ انگار چشم براه یک مستمع و همدل بوده است تا از سرنوشت شوم و سیاهش شکایت کند.

در بهار زندگی و اوایل کودکی بر اثر بیماری بیناییش را از دست داده است و از آن زمان تاکنون مرارتها و سختی های فراوانی را تحمل کرده است و امروز تنها و درمانده چشم براه دستان سخاوتمند و قلبهای مهربان است.

حین گزارش درب منزل را میزنند .یکی از همسایگان برای مه تی زارا غذایی آورده بود. نفس راحتی میکشیم که ناهار این بنده خدا رسید اما آیا هزینه اجاره و پول برق و آب و درمان وی چه خواهد شد؟

بنا به گفته مه تی زازادرمدت این سالیان طولانی(۷۰سال) تنها متکی به کمک وهمیاری اقوام وخِیّرین محلی بوده است. که گاها به ایشان سرکشی و کمک میکنند .

نحوه زندگی این پیرزن رنجدیده چنان است که دل هربیننده منصفی را به درد می آورد.و من که در این دنیای پرزرق و برق جز قلمم چیزی ندارم چه کاری از دستم بر می آید.

کجایند مردان پرادعای شهرمان که صحبت از نیکی و مردانگی میکنند اما زمانش که فرا رسید مرد عمل نیستند.اینان از لحاظ روانی فقیر واقعی هستند زیرا فقر تنها در مادیات نیست.

مه تی زارا یکی از صدها نیازمند و محروم شهرمان است. در هر گوشه و کوچه امثال وی فراوانند تنها کافیست چشمانت را بازکنی و به اطرافت بدقت نگاه کنی.

با هزینه یک مسافرت من وتو یک زندگی تغییر میکند.با پول ریخت و پاش عده ای از ما یک دختر میتواند راهی خانه بخت شود و کودکی با شکم سیر سر بر بالین خواب بگذارد. اینهمه فاصله طبقاتی در یک شهر کوچک توجیه پذیر نیست.به زمین بیا روی ابرها نمیتوان راه رفت.

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد