به گزارش هزارماسوله ،سالهاست که شهرستان پاوه با آب و هوای دلپذیر، باغات سرسبز و روستاهای زیبایش مشهور است. اما خیلی پیشتراز این، به ادب دوستی و ادب پروری نیز شهره خاص و عام بوده است . نسلهاست که ماموستایان، شاعران و ادیبان زیادی از این دیاراهورایی، ذوق و قریحهیشان را در قالب شعر و داستانهای زیادی روایت کردهاند. از جملهی این شاعران، که خودش از گردآورندگان شعر و ادب کهن منطقه به شمار میآید«محمدرشید امینی»است. وی دغدغهزبان و ادبیات هورامیرا دارد و دیوان شاعران گمنام گذشته از جمله «شیخ مصطفی تختهای» که نزدیک به 500 سال پیش میزیسته تا شاعران جدیدهمچون میرزاعبدالقارپاویی، آثار خانای قوبادی و... را درقالب کتاب درآورده و وارد عرصه فرهنگ وادب کوردی کرده است.
با وجود تعداد فراوان کتابهایی که از این شاعرِ ادب دوست منتشر شده است، با اینکه کتابهای دیگری هم در نوبت چاپ دارد، انسان به شدت متواضع و مشتاقی است که هنوز نیز در پی گردآوری و انتشار آثارِ مکتوب نشدهی گذشتگان می باشد. اگر یک روز با کاکه "محمدرشید امینی" برخورد داشته باشید شاید شما نیز به یاد شعر معروف صائب خواهید افتاد که میفرماید:
« رتبهای هرگز ندیدم بهتر از افتادگی
هرکه خودرا کم زما میداندازمابهتراست»
گزیدهی گفتگویمان را با این شاعرِ فرهنگی میخوانید؛
از وی میخواهیم خودشان را به ما معرفی کنند. بعد از 67 سال زندگی، از ندیدن مادر وحال و هوای پدرشان به ما میگوید:«من محمدرشید امینی پسر علی، نوهی امین و نوادهی قادربگ ازطایفهی ولدبیگی روستای نوریاب پاوه، متولد 1333 هستم و از همان کودکی مادرم را از دست دادهام. هیچگاه محبت و آغوش مادری را درک نکردم. از اولین کسانی بودیم که در مدرسه تازه تاسیس نوریاب تا پلهی ششم ابتدایی تحصیل کردم و سپس به شهر پاوه آمدمتا دیپلم را گرفتم.
در سال 1356 به استخدام آموزش و پرورش درآمدم و در سال 1385 بازنشست شدم.ماخانوادە پرجمعیتی بودیم، پدرم 6 پسر و دو دختر داشت. در سال 1359 ازدواج کردم. 3 پسر و یک دختر دارم. پدرم طبعی درویش مسلک داشت. گاهی سوزی برایش می آمد و شعرهایی می گفت که قبل از او از کسی نشنیده بودم و بعدها نیز هرگز آن شعرها را نشنیدم. این سوزها را زمانی میسرود که از مرشدش (شیخ طریقت)کە در کرکوک واز او دور بود...»
میپرسیم ازاولین شعرهایشبرایمان بگوید، اینکه از چه زمانی به شعر علاقمندشده است، می گوید:
«من در همان دوران ابتدایی بە شعر علاقمند بودم اما اولین شعری کە از آن دوران برایم ماندەشعری است کە در سال 1345 و زمانی در کلاس ششم تحصیل میکردم سرودم، بیشترین علاقمنیدم بە شعر گفتن از زمانی بود که یکی از همسایگان ما به نام کاکه صالح که فردی بیسوادهم بود در شب های چله برای مردان روستایمان منظومههای ادبی شاهنامه رامیخواند، من نیز به جمع مشتاقان شعر میشتافتم و همانجا به طبع شعری وعلاقهام پی بردم. ما شبهای زمستان دور هم جمع می شدیم و او داستان شاهنامه را به صورت شعر هورامی برایمان می خواندند. بعدها پیگیر جمعآوری شاهنامهی هورامی شودم وبه همین دلیل سالها شاهنامه هورامی را جمع آوری کردم که نزدیک به 1000(صحفە آ4) صفحه است. اگرچه همهی شاعران شاهنامه مشخص نیستند.اما الماس خان کندولهای رضاخان پدر الماس خان و شاعران دیگر سراینده این اشعار هستند.»
از کاکه محمدرشید درخصوص قدیمیترین و صاحب سبکترین کتاب شعر هورامی که جمعآوری کرده است، سوال میکنیم، میگوید:
«کتاب دیوان«شیخ مصطفی تختهای»یکی از بهترین کتابهایی است که به چاپ رسانده ام. او در 951 هجری قمری متولدوتا سال 1041 در قدر حیات بودەاست.تا کنون شعرهایش درهیچ جای چاپ ومنتشر نشدە اند، با وجودی که شاعری بسیار توانمند بوده که شاعران بزرگ دیگر از جمله مولوی کورد به او تاسی کرده اند، اما کمتر شناخته شده است. برخی از شعرهایش را از موزههای کشورهای اروپایی ازجمله آلمان و انگلیس جمعآوری کردهام. محمود بگ جاف که اصطلاحا پاشای جاف بوده، شعرهای تخته ای رانزدیک بە 130 سال پیش بازنویسی کرده است. شیخ مصطفی تخته از بزرگترین شاعران کورد است که از نظر ادبی و فلسفی و عرفانی حکمت پایه های بلندی دارد:
برای نمونە از اشعار ایشان.
«شوخ کهمان، تهردهس، ئاهووی دل شکار
چهم پیالهی مهی، مهخمووری سهرشار
دهس وه هوونی قهتل عاشق رهنگ کهرده
دین زاهدان وه تاراج بهرده»
وی از تخته که روستایی دراطراف سنندج است از راه دمشق به حجاز و به نزد ابن حجر، دانشمند بزرگ زمانه میرود. پس از چند سال موفق اجازه نامهی علمی خود رادر آنجا دریافت میکند و به وطن برمیگردد.
نسخهی از اشعارایشان را که 270 سال پیش بازنویسی شده در یکی از موزههای انگلیس یافتم. دوست عزیزم جناب آقای انور سلطانی برایم فرستاد. وی شاعر بسیار بزرگی است که اشعارش در زمینههای مختلف حکمت و عرفان است»
از دیگر شاعران گمنام و اشعار فولکلور هورامان میپرسیم، اضافه میکند: « ایشان می فرمانید اشعار فولکلوری واز راه سینە بە سینە نقل شدە به جای ماندهاند از گذشتگان ماه، اشعار فولکلور زیادی داریم که شاعرشان آنها گمنام است. مانند شعر
«شاهولهی پوشاش بهرگهی متقالی
عهیلی بارش کهرددهروهندبی خالی»
که به پیری آدم اشاره دارد و این شعر صاحبی ندارد. در گذشته به این دلیل که داشتن سواد تنها در حجرهها و تکایا امکانپذیر بود، بیشتر شاعران، روحانیون بودند؛ اما بودند طلابی که در همین حجره ها تحصیل می کردند و فارغالتحصیل نمیشدند و به اصطلاح 12 علم را تمام نمیکردند.ولی بودە ند کسانی مانند ماموسا مولوی و بیسارانی به درجه اجتهاد و ماموستایی رسیده اند اما کسانی هم مانند میرزا عبدالقادر پاوهای، آقا عنایت و میرزا شفیع درس خواندهاند اما بە درجە مجاز نرسیدە اند.در بعضی از منابع گاهی نام شاعر بر روی اشعار درج نشده است که در کتاب کشکول هورامان آنها را به چاپ رساندهام بدون نام شاعر.»
از سبکهای مختلف شعری در هورامان میپرسیم، میگوید:«قالب اشعاربه طور معمول منظومه سرایی و در قالبمثنوی هورامیکه اختصاص این ادبیات است. بدین صورت قلب این اشعارده هجایی و یا ده سیلابی هستند. غزل سرای هورامی داشتە ایم مانند شیخ شهاب الدین کاکو زکریای، میلی و صیدی هورامی و ... نیز غزل سرا هستند.پیش از شیخ مصطفی بیشتر اشعار هورامی در قالب دوبیتی وبیشتر در مسائل اعتقادی بوده اند مخصوص اعتقاد یارسانی اما وی از این حالت در می آید که در عرفان و فسلفهی هورامان از اولین هاست. ماموسا بیسارانی به سبک رمانتیک وارد می شود که به گونه ای برای آن دوران نوگرایی است.»
کاکه محمدرشید امینی در پاسخ سوال ما به اینکه چند کتاب چاپ و منتشر کرده است و کدامشان را بیشتر دوست دارد، پاسخ میدهد:«نزدیک به 24 جلد کتاب چاپ کرده ام و 25 جلد آماده چاپ و در نوبت چاپ دارم.اگرچهتمام کتاب هایم مانند فرزندانمهستند و برایشان زحمت زیادی کشیدەام. مثلا همینشاهنامه هورامیرا که 18 داستان رساندە ام و در چاپ دوم به زودی منتشر خواهم کرد.این کتاب را از کتاب اشعار خودم بیشتر دوست دارم،30 سال برای این کتاب زحمت کشیدهام. هرچند برخی ازکتاب هایم مانند کشکول شاعران اورامان و دیوان میرزا عبدالقاردپاوەیی دیوان شیخ مصطفی تختەایی در بازار بیشتر به فروش رسیده اند، اما این کتاب برایم، الهام بخشتر است. 150 جلد نسخ خطی بە صورت کپی برداری میکرو فیلم واصلی در اختیار دارم. برا ینمونە روله بزانی از چند نفر از ماموستایان نیز یکی از آنهاست،نسخە فتوحات شام نزدیک بە30 هزار بیت شعر در 5 جلد به زبان هورامی مربوط به غزوات دوران پیامبر نیز دارم که انشاءالله به زودی تبدیل به یک کتاب میشوند»
امینی ضمن ارائه اسناد و مدارکی که با زحمت فراوان به دست آورده است، تاکید میکند:«یک کلمه شعر بدون سند منتشر نکرده ام.این سه جلد کشکول شاعران هورامان هم به این صورت که میبینید با ارائه اسناد و مدارک لازم از شاعران به چاپ رساندهام.» وی اضافه میکند:«گاهی برخی از اشعاری که در دیوان شاعران نام آور منطقه منتشر نشده است را در نسخ جدید به چاپ و انتشار رسانده ام.»
زمانی که از آینده و از چشم انداز ادب هورامان سوال میکنیم، با تاسف پاسخ میدهد:« متاسفانه آیندهی شعر و شاعری را در هورامان خوب نمی بینم، اگرچه شاعران توانمندی هم داریم، اما به نسبت گذشته و در قیاس با پیشینیان، احتمال می دهم که شاعران امروز نتوانیم بار گذشتهگان را بر دوشمان بگذاریم و پیش برویم. ادبیات هورامان در قصیده و حماسی و طبیعی و عرفانی و فلسفی در ادبیات و داستان سرایی منظومی کمبودی نداشته است. گاهی منظومه سرایی هورامی از زبان های زنده اطرافمان نیز غنی تر بوده است. گرچه برخی از آنان چاپ نشده اند اما به هر صورت این را می رساند که در گذشته از نظر ادبی بسیار قوی و غنی بوده ایم. اما اکنون محدود شده است که متاسفانه هورامی زبان محدود است. من نوعی که می خواهم هورامی بنویسم با خودم می گویم که چه کسی آن را بخواند، متاسفانه تعداد افرادی که مطالعه زبان هورامی داشته باشند بسیار اندک است. سایرین نیز تنها علاقمند هستند.»
از پیشینه زبان هورامی و اشعار هورامی که میپرسیم به ریشههای این زبان اشاره میکند و اضافه میکند:
«یکی ازخصایص شعر در زبان هورامیاین است که زبان دینی آیین یارسان به همین زبان بوده است.یعنی اسنادی که داریم و میتوانیم به آن استناد کنیم که اشعار هورامی از قرن دوم هجری به بعد نیز وجود داشتهاند.درخصوص ادبیات گوران که قرابت ریشهای نزدیکی به هورامی دارد، میتوان به اسنادی اشاره کردکە باز ماندەهمان گورانهایی باشدکە استرابون پیش از میلاد از آن نام می برد.
در کتاب جغرافیای استرابون یونانی که در 18 جلد منتشر شده است و در جلد پنجم اسم ماد و گوران را می آورد. شهر ساپارادای را معرفی می کند و اسم گوران را بعنوان یکی از طوایف زاگرس نام می برد. کارل هدنگ آلمانی نیز کتابی به نام زبان گوران منتشر می کند که به معرفی گوران می پردازد و می گوید گوران ها یکجا نشین هستند و بیشتر آن ها در بلندای زاگرس زندگی می کنند و کوچ رو و ایلاتی نیستند. هورامی ها هم در طول تاریخ کوچ نمی کردند. یکجا نشین بوده اند. باغداری، کشاورزی ، صنعت گری و تجارت از جمله شغل هورامی ها بوده است.
گوران محدوده گسترده ای داشتەاند. جغرافیای ادبی و پیوسته و نا پیوستگی پراکنده بوده است. اما این گورانها امروز دیگر تبدیل بە تاریخ شدە تنها تیرە کوچکی از انها باقی ماندەاند کە انهم در منطقە دالاهو وگهوارەزندگی می کنند وبە اصطلاح امروزی گویش آنها (ارا ارا) می باشد. زمانی که زبان گورانی به هورامان محدود شده است، به گونهای تغییر هویت داده است و متفاوت از گوران شده است. اکنون گوران بیشتر مختص آیین یارسانی است با هورامی هم ریشه هستند اما دیگر آن زبان امروزه تبدیل بە تاریخ شده است».
محمدرشید امینی در پایان گفتگویمان از دغدغههای خود در خصوص خطر انقراض بودن زبان هورامی میگوید:«فکر میکنمفضای مجازی به نفع زبان هورامیاست . زیرا در گذشته حس میشد بصورت کامل این زبان در حال از بین رفتن و نابودی بود.گاهی در شب شعرها وجلسات از زبان و ادبیات و دستور زبان هورامی بحثی به میشود، اما اکنون اینگونه نیست، صدها مقاله و دیالوگ هورامی در فضای مجازی منتشر شده است. اگرچه از یک نظر نیز ممکن فضای مجازی آسیب زا باشد. بدین گونه که تمام افراد خانواده گوشی همراه دارند وهمه در فضای مجازی هستند، در نتیجه هم صحبتی در خانواده ها اندک شده و گفتگوی کمتر برای زبان های در معرض نابودی بسیار آسیب زاست. نسل جدید به زبان های زنده و گسترده دنیا پناه برده و کم کم زبان مادری خود را فراموش می کنند.حیف است که نسل آیندهی هورامان از گذشتگان و شعرها و ادبیات غنی هورامان بی بهره بمانند. منظومههای عاشقانه و عارفانهی فراوانی داریم که بایستی جوانان و نسل آینده از لذت خواندن آنها محروم نمانند. منظومههای عاشقانهای مانند «بهرام و گل اندام» و «حیدر و صنوبر».شاهکارهای شعری در ادبیات غنی شاهنامههای کوردی و شعرهای عارفانه و پر از حکمت و نغز گذشتگان. اینها دغدغههای من است که وادارم میکند در طول روز حداقل 12تا 13 ساعت مطالعه و نوشتن را در برنامه زندگیم بگنجانم...»
پس از این گفتگوی صمیمی با استاد امینی افکار مختلفی به ذهن متبادر میشود؛اینکه ادبیات غنی هورامان و منطقه را چگونه میتوان پاس داشت؟ نسل آیندهی منطقه چگونه میتوانند از این دانستهها و پندهای پیشینیان بهرهمند شوند؟ آیا فرزندان ما میتوانند ارتباطی چندین قرنی با زبان و ادبیات گذشتگان این دیار برقرار کنند؟و... با این سوالات و پرسشهای دیگری از این دست خانهی آقای امینی را ترک میکنیم و امیدوار میمانیم که ادبیات و غنای فرهنگی هورامان که اکنون به جهانیان نیز معرفی شده و در سازمان جهانی یونسکو به ثبت رسیده است، همچنان توسط اساتیدی چون ایشان و مردم منطقه حفظ و پاسداری شود.
کوثر فخری
دی ماه 1400
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد